بچها انقدرررر دلم شکسته حالم خیلی خرابه بچها من پام در رفته رفتیم شکسته بند انداخت سرجاش الانم با دارو بستیم پامو من گرسنم بود شوهرمم شام نخورده بود بهش گفتم بیار غذا گرم کن بخوریم گرسنمه گفت وای من نمیتونم حالم بهم میخوره یعنی من انقدر بدختم که شوهرم یه غذا گرم نمیکنه بده دستم بخورم چقدر نامرده این همه جلوش خم و راست میشم مریض میشه کم میمونه ازخودمم بزنم خاک توسره من نکرد یه لقمه غذا بده بهم به نظرتون حق دارم یانه؟