خب تو باید نقاطی که همسرت اوکی تر و راحت تر هست رو پیدا کنی و از اون راه واردشون شی
مثلا من اول همیشه بهم میگفت من هیچوقت حرف نزدم با کسی و نمیخام حرف بزنم وقتی ناراحتم نپیچ بهم
منم بوسش میکردم میگفتم باشه، بعد مثلا میوه یا غذایی که دوس داشت رو بهش میدادم یکم فضا رو ارام بخش میکردم بعد بهش میگفتم بیا سرتو بذار روی پام، بعدش موهاشو ناز میکردم بهش میگفتم قربونت ناراحتیت شم بگو کی اذیتت کرده برم بزنمش( با شوخی مثلا سر بحثو باز میکردم) کم کم خودش حرف میزد وقتی هم بام حرف میزد ی جوری باش حرف میزدم ک هم بفهمه درکش کردم هم مثلا اون کار اشتباه خودش رو بهش میگفتم