از شوهرم بدم میاد منو کتک زد

دقیقا همینه از بس پرش کرد تا با خانواده ام قطع ارتباط کرد. چرا باید یه دختر که نه خانواده منو داره نه تحصیلات نه زیبایی نه کار و موقعیت منو از راه نرسیده شوهرش اینقدر بهش بچسبه و بهش برسه اون وقت شانس منه بیچاره این بیشعور باشه

[QUOTE=201403217]چرا ربطش می دی به جاری بدبختت دهاتی و فقیر بودن آیا از مشکلاتت حل می کنه می فهمم که پر از خشمی ولی ...[/

آره شاید خالی شم.به جاری ربطی میدم چون وبی نقشه میکنه واسه زندگی ام چون فهمیده فقط احترام اونروز بگیره کافیه و همسرم کاری نمیکنه؟. چون همسرم و خانواده اش ساده ترین کارها رو در حق من انجام ندادن رسممم نداریم حالا که از فامیل خودشون بود رسم داشتن!!!

حسادت نمیکنه؟ اخرشم‌میگه تو حسودی من برام‌مهم نیست برای اون بکنن حوصله منت شون رو ندارم ولی باید بدونه که پرش کردن برای ساده ترین‌چیزها

نمیتونم گذشته رو فراموش کنم خیلی بهم زخم زدن اصلا نمیتونم از مهربونی و عشق همسرم هم لذت ببرم همش حرفت و کارهاشون تو دهنمه

عزیزم‌ ب ای منم مهم نبود نا وقتی که همسرم سر یه حرف بیخود دوسال بیشتر ه با خانواده ام ارتباط نداره و جنگگگگ به پا کرد که احترام ام رو نگرفتن.  برام انجام ندادن میگفت دوست نداریم پول نداریم نه اینکه منو خانواده ام رو بشورن... در حالیکه من از بس برام مهم نبود ازش نخواستم ولی مادرش هی پرش میکرد اینم میومد تکرار میکرد الان بهم زور نداشته باشه بی هیچ حرفی همه کار براش کردن.  تازه میگن کاری نکردیم و توقع نداشت!!!

منم دوست داشتم شوهرم اهل حرف زدم باشه نه داد و کتک. سر هیچ‌موضوعی نمیشه باهاش حرف زد. باهاش که آشنا شدم فکر کردم خوش صحبته میتونم باهاش حرف بزنم

همش یا خودم تکرار میکتم چیکار کردن. شوهرم حرفی از اونا نباشه اخلاقش خوبه. میگه به من‌چه مشکل خودت خودت باهاشون حرف نزن.

الان به خواسته هام در حد توان بها میده. ولی اروم‌نمی گیرم کوچیک ام کرده قبلا انجام نداده. پیش خانواده اش بد باهام حرف زد. 

برادرش پول نداشت ولی جور کرد که خانم جلو فامیل کم نیاره !!!