من ۲۹سالمه تا حالا با هیچ پسری نبودم حتی تلفنی هم حرف نزدم در حد چت معمولی و گروهی تو تلگرام من از بچگی عاشق پسر خالم بودم از ۱۲سالگی،،دو ماهه عقد کردیم،پارسال یه پسری تو یه گروهی میگفت ک میتونه بهم پولی قرض بده تا هغته دیگ پسش بدم داشت التماس میکرد دلم سوخت رفتم به داداشم گفتم ۲۰۰تومن براش بفرسته فرستاد گفت میرم عسلویه صاحبکارم حقوقمو باید بده بعد پسش میده وقتی رفت اونجا با صاحبکارش دعواش شد و پولشو ک نداد زندونی شد و دیه هم داد البته گوشیشو داده بود دوستش اون بهم گفت بعد دیدم دلییت اکانت کرد پولمم نداد هیچ ازش نداشتم دیگ بیخیال پولم شدم گفتم ولش کن فک میکنم ک به ی نیازمند کمک کردم دوماه بعدش اومد گفت مگه تو پولتو نمیخوای باز نداد اینبار شمارشو داد بعدش دلییت اکامت کرد منتظر موندم نیومد دیگ بهش زنگ زدم گفتم پولمو بده اونم بعد چن روز پولمو داد ۲۵۰داد من ۵۰تومنشو پسش دادم چون ۲۰۰تومن بهش داده بودم بهش گفتم دیگ ب من زنگ نزنه گفت باشه دیگ زنگ نزد بعد دیدم ی پیام اومد دوستم کجایی چرا خبری ازت نیست بلاکش کردم بعد کنار همسرم بودم چن روزی خونمون بود ی شماره ناشناس زنگ زد فک کردم شاید اشنا باشه با ی شماره دیگ زنگ زده برداشتم تا صدای نحس خودشه گفتم اشتباه گرفتی ولی شوهرم باور نکرد هر چقد قسم خوردم باور نکرد اون فکر میکنه من دروغ گفتم اون یه شهر دیگس فک ـمیکنه من هر وقت میرم خیابون حتما قراری چیزی دارم میگه هیچ اعتمادی بهت ندارم بخدا من هیچ دروغی نگفتم همه اینا رو هم بهش گفتم ولی باور نکرد تو زندگیم یبار خواستم ی ثوابی کنم بخدا اگ اون بره خودکشیـ میکنم خیلی خوب بود خیلی باهام خوب بود خیلی دوسم داشت