روزی که من جواب بله دادم قراربراین بودکه مهریه من بامهریه جاریم یکی باشه که کسی افسرنباشه این پیشنهادپدرشوهرم بودوماازدواج کردیم( درصورتیکه من سطحم ازلحاظ خانواده فرهنگ مالی زیبایی بهترازجاریمم)حالابعدده سال زندگی امروزخونه مادرشوهرم دعوت بودیم لای حرفاش تیکه انداخت ب شوهرش که من مهریم انقده منم جوری توشوک بودم که پرسیدم دوباره بگواونم دوباره گفت مهریش دوبراااابرمنه😓ی دخترروستایی جمعیت شلوغ وفرهنگ پایین اوردن.حالاایناش براش مهم نیست تاالانم هنوز برام سواله که چرادروغ گفتن این همه سال؟؟پدرشوهرمم شش ساله فوت شده ولی خیلی ازرفتارشون ناراحتم نمیدونم چیکارکنم هنوزم درموردش باشوهرم حرف نزدم شماجای من بودین چیکارمیکردین😓😓😭😭
عروس خانوما با قوم شوهر مهربون باشین✋😂. خواهر شوهرا با عروس هاتون دوست باشین☺️. این دنیا دو روزه، گذشت کن تا خدا هم ازت بگذره. جاری های محترممممم انقد حسودی همو نکنید😆دیگه چیزی به ذهنم نرسید تا نصیحتی دوباره به درود🌹
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خوش به حالت انقدرررر خوشی تو زندگیت که چه چیزا رو برای خودت بزرگ میکنی جاری دومی منم مهریه اش از من ...
دقیقا
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین.... سینه را ساختی از عشقش سرشارترین ..... آن که میگفت منم بهر تو غمخوارترین .... چه دل آزار ترین شد چه دل آزار ترین...💔