جاهای مختلف خونه رو غلت زدم فقط دم در خونه نرفتم
قرار بود بریم خونه مادرجونم که بابام مشکوک به کروناس ازش تست هم نمیگیرن ببینیم داره یا نه برای همین هیچی شد باید تا دوهفته خونه باشیم .
منتظرم مامانم ناهار رو درست کنه بعدش قسمت آخر گیسو رو ببینم بعدش بخوابم و بعدشم کتاب بخونم تا امروز تموم بشه
ازصبح توخونه یه مهمون کوچولو هم داشتم نهارهم گزاشتم عصراحتمالا خودم وپسرم میریم یه دوری میزنیم میایم شوهرام ک سرکاره
توخونه خواب خواب . بهدخاطرکرونا
البته کلی کار کردم و سرماهم خوردم بابچهام براهمین کسلم
یه ساعتی هس بیدار شدم
اب خوردم
عروسمون زنگ زد ناهار برم بالا پیششون
بعد ظهر برادر زادمو میبرم پارک
احتمالا بدش برم جلفا پیش داداشم
فردام ماهیگیری
حالم خوب نیست روحی
فکر کنم دارم افسردگی میگیرم
تا ساعت ۱۱ و نیم رو تخت بودم
بعد بلند شدم یه لیوان چایی خوردم برنج برای مامانم دم کردم
باز رفتم سرجام رو تخت و گوشی
رفتم ازمون ارشد دادم ریدم و اومدم.
بچه کوچولومو بغل کردم رفتم مغازه هله هوله خریدم.ناهار هم لوبیاپلو از دیروز داشتیم خوردیم.الان هم شوهرم رفته خوابیده خودم نمیدونم چه کار کنم.شیر هم به بچم دادم و پوشکشو عوض کردم
