من هیچوقت بدشو نگفتمو نمیگم قسم میخورم اما اینو که گفتی یلحظه دلم گرفت چون مامانم تعریف میکنه مادر شوهرش یعنی مادر بزرگم وقتی که بچه بودم بلاهای بدی سرش آورده حتی بمنم رحم نکرده تا جایی که پام به بیمارستان کشیده دیگه نمیدونم بازم ببخشید انرژی منفی دادم :)
من همیشه گفتم الانم میگم خیلی خوبه واینکه همش خوبی دیدم خدا سَرَمو بوسیده
مهربون دلسوز چند بار مریض شدم بیشتر از مادرم بهم رسید
بعضی وقتا برامون دعای خیر میکنه 😐
بدی هاش متاسفانه خوبی های ک کرده رو از بین برده
مهربونه دیگه.
خانمه کلی
دخالت نمیکنه
خوشی ما خوشحالش میکنه
بهمون پول قرض داده البته پدر مادر خودمم دادن
کلا مادرشوهر خوبیه لایک داره
همین ک ۹ماه بارداریمو خونشون پلاس بودم بخاطر ویارم فقط بخور و بخواب حتی هرشب میبردنم سرم میزدن بهم تا ۴۰ام نی نی تایکم بزرگ بشه
مادرشوهر من خدایی زن خوبیه حداقل اینه هیچ بدی تو این ۱۲ سال بهم نکرده، البته دو طرفه بوده
دوسال پیش عمل داشتم چهار روز بیمارستان بستری بودم وچون بچم کوچیک بود مادرم پیش بچم موند ومادرشوهرم ی شب اومدپیشم تاصب پرستاریم رو کرداین محبت بزرگب بودک هیچ وقت فراموش نمیکنم
ما راه دوریم.هرچی واسه خودشون بخرن(برنج،نون محلی،حبوبات،لوبیاسبز،سبزی قورمه،گوشت گوسفند،مرغ محلی)سهم مارو جدا میزارن هروقت بریم نیده بهممون.این سری یه روزه واسه کاری رفته بودیم یه بطری کوچیک آب نارنج بهم داده .مبکفت زن همسایه یه بطری آورده بود دلم نیومد تنهایی بخورم.ولی درکل بهترین خصلتش اینه نه توی زندگی دختراش نه ما دخالتی نداره.
خودم مادرشوهر ندارم
ولی مادرجونم برای مامانم کلی وسیله می‌فرسته آبغوره و بهارنارنج خودش درست میکنه برامون می‌فرسته از باغش انجیر و پرتقال و کدو سبز و کدو حلوایی می‌فرسته برامون
روز معلم که میشه چون مامانم معلمه براش کادو می‌خره
