عزیزم به خاطر مشکل منو همسرم میخاستم چهارسال پیش جدا بشم ولی طلاق نمیداد بعد جلو گیریم نمیذاست بکنم پول دستم نمیداد و ... بعد دوباره باردارشدم تو همون ده روز اول فهمیدم تو بگو کدفت من خوردم سقط نشد تا سه ماهگی خودمو کشتم نشد اخرشم بی خیال شدم بچم به دنیا اومد باز یه سال بعدش دوباره میخاست به زندگی پایبندم کنه منم کسیو نداشتم پشتم باسه بهداشتم ک کمکم نمیکرد میگفتن ما نمیتونیم برای جلو گیری کمکتون کنیم باز خواستم اخری رو سقط کنم باز نسد الان سه تا بچه دارم پدرم در اومد تو زندگی دلی نذاستم اب تو دلشون تکون بخوره.الان بابا ندارن زندگیم خیلی سخته ولی چیکار کنم باز میگم خوبه