یکی ازفامیلای شوهرم توجمع همه فامیلابودنب خواهرشوهرم گفت خوب شد رفتین گرفتینش هیچکی نمیومد بگیرتش منظورش با من بود خواهرشوهرمم هی میخندید و منو مسخره میکردن بعد هی میگفت کی کارای خونتو میکنه کی اشپزی میکنه برات بهت نمیاد بتونی کارای خونتو بکنی ازاین حرفا منم امشب ب مادرشوهرم گفتم فلانی داشت این حرفارو ب من میزد مادرشوهرمم جلوهمه داد زد ب من گفت یعنی میگی مارفتیم پشت سرتو حرف زدیم ب ما چ ک اون این حرفارو ب توزده منم گفتم مگ من گفتم شما گفتید حالا فردا میخوام برم یخورده حرف بارش کنم چی بش بگم بنظرتون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شما باید جواب اون طرف اول رو میدادین و خودت باید از خودت دفاع کنی مادرشوهرت هیچوقت از تو دفاع نمیکنه به نظرم بگذر و تمامش کن درنهایت اگه دوباره اتفاق افتاد خودت جواب طرف رو بده