سلام خانما بنظرتون کار اشتباهی کردم امشب جواب خانواده شوهرمو دادم
از اول زندگی همش پشت سرم حرف زدن تو جمع فامیلاشون و خیلی تهمتا زدن بهم بعد حتی کمک شوهرم نکردن باباش گفت من پسر ندارم من زن دوم گرفتم خرج اون و بچه هاشو میدم برای تو زن نمیتونم بگیرم به من چ بعدم انداختش بیرون از خونه خودم همچی رو جمع کردم ولی تا دیدن شوهرم داره به موفقیت میرسه همشون باز دخالت کردن الانم همش شوهر خواهرش پیام میداد کارتو ول کن بیا تو شرکت من کار کن کارش ویزیتوری شرکتای هرمی روزی یه تومن کار میکنی و فلان اخرم عصابم خورد شد زنگ زدم بهشون گفتم از زندگیم بکشین بیرون لطفا وقتی دستشو ول کردین گفتین تو جایی تو زندگی من ندارین الانم لطفا بیخیالش بشین بعد برگشت به من گفت تو کی هستی اصلا بگو خودش بهم زنگ بزنه شوهرمم گفت زنمه اختیار زندگیم و داره سوخت بهش میگفت بیا ببینمت حرف بزنیم اگه نیای بی غیرتی و فلان بعد شوهرم گفت نمیتونم خدایی شوهرم ناراحت شد از اینکه باهاشون اونطوری حرف زدم بنظرتون کارم بد بود اخه هیچ کمکی نکردم و چشم دیدم موفقیت شوهرمم ندارن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هیچ وقت اینطوری علنی برای شوهرتون تصمیم نگیرین یا جلو خانواده اش جبهه نگیرین. شاید در اولین برخورد شما موفق میدان باشین اما اونا حساس میشن و شروع میکنن زیرزیرکی شوهرتونو میکشن سمت خودشون. بهتر بود با سیاست رفتار میکردید. یعنی همین حرفارو تو کله شوهرتون میکردین و خودش میگفت. شمام اظهار بی اطلاعی یا بی طرفی میکردین. از من به شما نصیحت حتی تعریف شوهرتونم جلو خانواده اش نکنین. بعضیا کرم دارن کلا. حسودی میکنن شروع به دو به هم زنی میکنن.
ای کاش شما حرفی نمیزدی میذاشتی خود همسرت جوابشونو بده وبهشون میگفت من از کارم راصیم ودنبال شرکتای هرمی نمیرم شاید اولش جداب باشه ولی ادم پدرش درمیاد چهار تا زیر مجموعه پیدا کنه و تازه ممکنه غیر قانونی باشه بعدها مشکلای بزرگتری ایجاد بشه کاریه که شده به شوهرت فرصت بده از ناراحتیش کم بشه بهش بگو بخدا قصد بدی نداشتم فقط ترسیدم ارامش زندگیمون به هم بخوره شاید من نباید چیزی میگفتم ولی اگه تو محکم جواب نه بهشون میدادی من اینکارو نمیکردم خیلی از اینده نامعلوم وازدست دادن تو واز دست دادن ارامش زندگیم خیلی خیلی میترسم لطفادرکم کن