یعنی ماشالله به شوهرت اصلا اعتماد میریزه ازش
خوب بعدش
شوهرم رفت بالاخره منم تا اومدم برم رسیدم درب خونه ماشینو حرکت داد رفتن حالا هرچی زنگ به گوشی شوهرم میزدم جواب نمیداد اصلا هم دلم نمیخواست زنگ بزنم به اون آشغال
بعد چند دقیق دیگه زنگ زدم بهش گفتم کجا بری.... فلانیو گفت مثلا محمد ( اسم شوهرم الکی) کیه دیگه هرچی گفتم شروع کرد چرتو پرت بهم گفتن فقط داشتم دیونه میشدم فکر کردم داره اینجوری میگه که اعصابمو خورد کنه تا شوهرم اومد
فقط عاشق اطمینان شوهرت بهت شدم
دیدم خیلی ریلکس داره میاد فقط داشتم میمردم از استرس وقتی اومد گفتم چی شد چیکار کردی گفت ولش کن برو تو این شغال رفته مشروب خورده هیچی نمیفهمه رفته ی فیلم ی دختره لخت آورده که بیا این زنته نگاش کن یعنی فقط دلم میخواست آتیشش بدم روانیو اینقد دلم شکست کع شوهرم این همه بیگنا منو اذیت کرد بعد از کجا بیشتر میسوزم که اون فیلم دختره رو نگاه میکرد فکر میکرده منم آشغال هیز
