توخواب دیدم که انگورهای سیاه رو خوشه خوشه می چینم.ولی از انها چیزی نخوردم چند شب بعد در خواب دیدم میخام البالو بچینم و بخورم ولی کوتوله ای نمیزاشت ولی بعدا یک مشت البالو خوردم ولی احساس کردم در دهانم چیزی تکان میخورد وقتی از دهان خارج کردم و به زمین انداختم دیدم سوسکهایی درون البالو ها بودن .دیشب هم صدای گریه بلند بچه م را داخل ماشینی در تاریکی که محبوس بود شنیدم بعدش با عجله خودمو بهش رسوندم و بغلش کردم