2777
2789
عنوان

مسافرت بدون شوهر ایراد نداره؟

512 بازدید | 28 پست

۳۱ سالمه دو بچه ۲ و ۸ ساله دارم 

شوهرم هییییچ جا مارو نمیبره 

هم بواسطه شغلش هم خودش دوست نداره مارو هم اسیر کرده 

دلم پر میزنه با شوهرم برم جایی 

هر چی هم باهاش حرف میزنم به هیچ صراطی مستقیم نیست 


خودمم بهش اعتماد ندارم به خاطر کارایی که کرده ولی از طرفی دلم ترکید تو خونه طفلک بچه هام هیچ جا رو ندیدن 

با تجربه ها میشه کمکم کنید کار درست چیه چکار کنم ؟؟


خدا جون عاششقتم مرسی به خاطر اینکه معشوقم شدی🤩🤩

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اگه میذاره با بچه هات برو. هرکاریم میکنه بکنه مهم خودتی 

خدایا من یه اشتباهی کردم و برای اشتباهم دارم ساعتها و روزها و هفته ها و ماه ها و سالها تاوان پس میدم خدایا غلط کردم اشتباه کردم منو ببخش و ازین وضعیتی که توش گیرکردم نجاتم بده.گره زندگی من فقط به دست خودت بازمیشه. خدایا منو ازدست این روانی نجاتم بده به هرحالت که خودت صلاح میدونی که میدونم بهترینهارو برای بنده هات میخوای. لطفا برای آرامشم و رسیدن به آرزوهام دعام کنید حاجتتون روا. 

نه بابا تازه بیشترم خوش میگذره

           کاربری چهارم                          هفده سال پیش بین خرید گوشی لمسی که تازه مد شده بودو تختخواب من تخت خوابو انتخاب کردم چون دلم زندگی و عشق و دوست داشتن میخواست ،نه کامپیوترو دوست داشتم نه گوشی نه بلوتوث نه کلیپ نه عکس نه فیلم ، من مجازی رو نمیخواستم من واقعیتو با خوبیها دوست داشتم چون احساسی و واابسته بودم اما ده سال بعد بالاخره دوتایی با چه شوقی گوشی خریدیم، با اومدن تلگرام ، واتساپ و اینستاااااا تو  باخیانتات ذاته واقعیتو نشون دادی، حس کردم ، باور کردم بعد ازون سرو صدا ها و دعواهایه شدید  تحقیر شدم  خورد شدم، حس کردم بازی خوردم، بچه رو وسیله زجرکش کردن من کردی  به خاطر بچم باید شاد بودم و میخندیدم و زندگی میکردم دو سال طول کشید تا سرپا شدم  اما شما رو از توی خونه ی دلم و قلبم انداختم بیرون، گذشت تا امروز من زنی شدم مستقل محکم و قوی ،سخت بود اما تونستم ، همه ی برنامه هایه موبایلو یاد گرفتم اما درست ازش استفاده میکنم به شما بارها گفته ام برو همه ی پولها و اموال را هم  بردار فقط برو بزار یه صبح که بلند میشم شمارو نبینم و از ته دل دوباره بخندم مگر چند بار زندگی میکنم اما شما مرا رها نمیکنی باشه این نیز بگذرد، میدانم گوشیم راپنهانی برمیداری حرفایه دلم را میخوانی پس بخون شما جوونیه منو به لجن کشیدین قطعا اگر عمرمن به این دنیا باشد پیری شما را به لجن خواهم کشید ، اما بدون شاید هیچ کس به اندازه ی من از اومدن فضایه مجازی خوش حال نیست  زندگی را به کامم زهر مار کردی  اما بهتر ازین بود که تو پیری میفهمیدم بهم خیانت کردی و اتش میگرفتم و کاری از دستم بر نمیامد پس خدایا بازم شکرت الان حداقل احساسم بزرگ ترین سرمایه ام را خرجت نمی کنم ارزوی بوسیدن و دوست داشتنت را تا ابد به دلت خواهم گذاشت 💏 💑  خانومی که امضامو میخونی من راز دلمو فقط برا این نوشتم که گذشتم  یادم نره و از یه سوراخ ده بار گزیده نشم ،پس ممنون میشم که به خاطر امضام منو لایک نکنین و سوال نپرسین چون دوست ندارم هر روز برام یاداوری بشه🌹

من بدون شوهرم مسافرت نمیرم دوست ندارم مخصوصا با بچه کوچیک اصلا به نظرم درست نیست بدون همسر جایی رفتن . هزارتا اتفاق ممکنه بیفته

1400/1/18 دومین فندوق مامان خوش اومدی تو دلم ... 1400/4/9 هلنا قشنگ من دخمل نازم .... یه مامان شاد و پر انرژی که جز شادی و خوشحالی و آرامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ... خونه بهم ریخته مرتب میشه چای سرد شده رو میشه عوض کرد غذای یخ کرده رو میشه داغش کرد ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما هیچوقت بچه هامون دیگه ۱ساله یا ۲ساله یا ۳ساله یا ........‌ نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم ... پسر کوچولوی من مامان عاشقته  

هم  دردیم  برو   بگرد استوری بزار  تا دق کنه دق دق میفهمی دق     مردا     بی لیاقت هستن    چند روزه برو مسافرت بپوش شیک    اریش  کن      برو رستوارن 

  سفارشات حنای شمارپذریفته میشود🌷🌷🌷    توصیف زندگی من 🙄کاربر خانوم   ۲۳ سالمہ ،این بگم ب عشقـ  ایمان ندارم   دلم یه همدم میخاست  ک همدمم مرد نبود ـاز همسرم متنفرم چون لیاقت منو نداشت ، اینو من نمیگم  و از خودم تعریف نمیکنم      این حرف های دیگرونہ چون از همسرم لطمہ خوردم  هم چیزم تباه شد ـ،،،  دیگه خونه پدرم ا رو نتخاب کردم  برای همیشہ    رو مهر طلاق ب شناسنامه ام بخوره دیگ  بریدم ـ باورم نمیشد کارم ب طلاق برسه هنوز  کار های   دادگاهیم انجام میدم طلاق نگرفتم    ،ولی کسی ازسرنوشت  خبر دار نیس  یہ  دختر ناز دارم  ک شب روزم با  دخترمہ  عاشق دخترمم و میبوسم  روے  دخترم را  یه موضو ع منو نارحت میکنه  همه میگن ببی فیس   چون   میگن بهت نمیخوره دخترت باشه 😬😐    چ خوبه   دخترم بزرگ بشه با هم درد دل کنیم  بعد مشکلات زندگیم عصبی شدم   ب شدت  خانوم مهربونی بودم  هنوزم هستم ولی فکر گذشته میاد سراغم روح روانم  داغون میشه   دلم میخاد بمیرم  این دعاے همیشگی منه    این متن هارو براے این نوشتم چون دیگردون میگن  بزاررامضات تا بشناسیمت منم احترام گزاشتم بهتون     این بگم  از رل و دوست پسررمتنفرم   ـ لطفا برای ارامشم  صلوات بفرس  ممنونم رفیقــ ❤ــــــــــــبعد شش ماه دوستان  اشتی کردم  انگار شوهرم منو دزدید  من راصی ب برگشت نبودم همین خستم زندگیم هنوز پاشیدس  حالم بد میشه   اون عنوان اولی از چند ماه پیشه ک خ نه بابا بودم ولی فعلا  تو یه اتاق سه در چهار  زندگی میکنم با شوهر   ک کلی منو دق میده دخترم گاهی از ترس چشمای خوشکلشو با دستاش میبنده  ک صحنه  دعوای مارو نبینه  شوهرم سگه تازه   سگ  بیابون شرف داره خدا نگه دار یه صل
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز