آقا من عقدم با شوهرم بخاطر رابطه کامل به مشکل خوردم بودم الان با رضایتم رفتیم مسافرت و اوکی شدیم ولی بعد از اینکه اومدیم دو روز شده انگار نه انگار رفته سر کارش نه زنگی من زنگش زدم محل کارش از شهرمون فاصله داره چرا اینجوری شده کلی عوض شده تو مسافرتم شماره یه دختر که باهاش آشنا شده بود قبلا دیدم باهاش چند دقیقه حرف زده سریع بلند کردم موضوع اونم شاکی شد و گفت چیز خاصی نبوده بگید من چه خاکی بریزم تو سرم چون دوستش داشتم اینکار کردم الان عذاب وجدان دارم گند زدم به زندگیم 😔
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اون دختره مثلا با همکارش صیغه بودن یا شاید دوس دخترش خب بعد منو آشنا کرد باهاشون اونا یه شهر دیگه بودن گذشت تا مسافرت توی راه من گوشی شوهرم چک کردم دیدم به دختره زنگ زده اونم هی توجیح میکرد و میگفت واسه کار کرون میخاسته بیاد شهر ما و الکی بزرگش کردی ولی مقصر مادرش و خاهرشوهرم هستن میخاستن منو دق بدن چون حساس بودم این دختره آوردن تو راه چون با خانواده شوهرم اختلاف پیدا کردم اینم زنگ زده هیچ جوره توجیح نشد ولی من احمق رفتم باهاش مسافرت رابطه کامل و الان حس میکنم کلاه گذاشته سرم خیلی احمقم