آره ، به بدذاتیش آدم ندیدم ،میرفت به دوست پسرم میگفت من مکان جور میکنم بکارتمم بهت میدم با من باش،بعد ازینور با من صمیمیییی اصلا شک نمیکردم هی ازینکه دوس پسرم چی دوس داره میپرسید میرفت دقیق انجام میداد اما نمیدونم چرا من انقد کورو کر بودم،بعد فهمیدم باهم تنها هم بودن ،دوس پسر دختره سک...س چتشونو تو گوشیش دید بهم گفت ،بعد این قضایا فهمیدم با رابطه چندین نفر اینکارو کرده
یه روز دیدم چشماش قرمزه و صداش گرفته فکر کردم با شوهرش بحثش شده گفتم چیزی شده گفت آره فهمیدم شوهرم واسه خواهرش چک کشیده مبل بخره گفتم خب بد حسابن میترسی ندن پولو گفت نه بابا پولو که میدن گفتم پس چته گفت چرا داره وسایلاشو عوض میکنه منم باید عوض کنم سلیطه وسایل میخره 😑😑😑😑 من اون لحظه هنگهنگ یعنی .