خانم ها من خیلی قلبم مهربونه و همه ش دنبال این هستم که به همه کمک کنم . برای مثال ما یه خونه ی پدری داشتیم که توی چند تا وارث افتاده بود. برادرم و زنش خیلی مشکل مالی داشتند. من گفتم که من خونه ی خودم رو میفروشم و سهم ارث برادرم رو میخرم ازش . تا برادرم بره یه خونه بخره. من واقعا داشتم بهش محبت میکردم چون واقعا خونه ای که توی وارث افتاده بود حالا حالا ها منفعتی برای من نداشت. بعد مادر زنش گفت تو هنر نمیکنی داری پول میدی در عوض بهترشو میگیری از برادرت. منم ناراحت شدم دیگه سهم برادرم رو نخریدم. تا اینکه سهم ارث رو فروختیم و نصف اون مبلغی که من میخواستم به برادرم بدم رو ازش خریدند. خیلی جاهای دیگه هم نیت م برای ادمها خیر بوده ولی اینجوری جوابم رو با تهمت و بهتان میدن. چرا اخه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگر در تاپیکی نظرات بیجا و غیرمنطقی به کامنت من دادین و پاسخی دریافت نکردین دیگه بدونین ارزش خودتون و نظرتتون در چه حد پایین بوده. پس احترام خودتونو نگه دارین.باتشکر
اشتباه کردی به هوای حرف مادر زنش از کاری ک میخواستی در حق داداشت کنی کنار کشیدی چقد پررو بود ...
نه اتفاقا خواست خدا بود که من به خاطر این ادمها خودم رو بی خونه نکنم. چون چند ماه بعدش برادرم و زنش از هم جدا شدند و کل سهم ارث برادرم رو به عنوان مهریه گرفت. در حقیقت نیت خیر من به ضرر خودم تموم میشد اگر عملی میشد
عزیزم ببخشید شما مهربون نیستی مهر طلبی و این شخصیت فقط خودتو نابود میکنه مهربون کسیه ک بی انتظار فقط ...
عزیزم واقعا از محبت کردن انتظاری ندارم از کسی. ولی وقتی یه نیت خیری دارم و میان تهمت میزنن که دنبال منفعت شخصی هستم و ... دلم میشکنه. یه هم دانشگاهی داشتم که خیلی توی پروژه ی دانشگاه کمکش کردم. آخرش بهم گفت تو این محبت هارو میکردی که زندگی منو ازم بگیری. درصورتی که من واقعا از کمک کردن بهش خوشحال بودم و هیچ هدفی نداشتم. چرا اینجوری میشه؟