سلام لطفا اگه میتونین راهنمایی کین شوهرم یه شهر دیگه کار میکرد نیاز هاشو با خیانت برطرف میکرده در حالی که من خونه مادرش روزگارم سیاه بود فقط به عشقش تحمل میکردم که بتونه کارشو درست کنه ولی ای دل غافل!!!!!!!
بعد ها فهمیدم ولی به روش نیووردم ۶ سال گذشته ولی هر بار که دلمو میشکنه فکرم بهم میریزه خیلی دوسش دارم شدیدا وابستشم ولی اون از این فرصت استفاده میکنه منو بهم میریزه دیگه خیلی خسته شدم تو این چند سال زندگی خیلی از خود گذشتگی کردم با این که کار میکنم ولی هیچ پس اندازی ندارم 😥😥😥
هنوزم میره ی شهر دیگه؟یا این ماجرا مال چندین سال پیشه؟؟
درچه حد بوده خیانتش
من دوست پسرم بعد از اینکه باهم کات کردیم بعد یک ماه به مدت یک هفته با یه دختر فقط در حد چت بود بعدش برگشت افتاد به التماس که هیچکس مثل تو نمیشه و من نمیتونم به غیرتو به کس دیگه ای ابراز علاقه کنم و .....
ولی من با اینکه خیانت نبود مثل خیانت میدیدمش و نتونستم هیییجوره برگردم
تو ک دیگه شوهرته و باهاش بودی و ....
نمیدونم والا
من اینجوری کنار اومدم که تقریبا همه مردا خیانت میکنن
و با خودم میگم این نبود یه نفر دیگه ببخشید بازهم گند میزد به زندگیم
تو ایران ازدواج مساویه خیانت دیدن
اول از همه وابستگیتو صفر کن. زن نباید به هیچ کس وابسته باشه خودت شرایط شادی و تفریحتو فراهم کن
زن دوم یا مثلا زن خراب میاورده؟
