یکی ازهمکلاسیای حسودم تهمتی بهم زد ک باعث شد تا دم اخراج ازمدرسه برم.
قول دادم هیچوقت نبخشمش..
بعد اون تهمت بزرگ بلای خیلی بدی سرش اومد ک راضی نبودما ولی خدا استرسامو دید و جوابداد
تجاوز
از طرف همسرم
بی مهری بی احترامی خودخواه بودنش .من که ازش نمی گذرم خدا ازش نگذره
مادرم تو اولین زایمانم نموند پیشم واقعا خورد شدم
برادرم وسطیم برای عروسیم نیومد چون حال نداشت بیاد خیلی دلم شکست
شوهرم بهم خیانت کرد نابود شدم
خدا بهم پسر نداد حسرت به دل موندم
تهمت های مادر شوهر و خواهرشوهرام و دختر خواهر شوهرم
که باعث شد تبدیل بشم به یک ادم افسرده
من هیجوره نتونستم ثابت کنم دروغ میگن
به نظرتون چرا خدا جواب اینکارایی که سر من اوردن و نداده بهشون؟مگه من انسان نیستم مگه نمیگن ظلم پایدار نمیمونه پس چرا ۱۲ سال هرکار دوست داشتن کردن خیلی دلم برا خودم میسوزه
من عروس خالم هستم عروس بزرگش غریبس .خونه شون روزه بودجلوهمه گف عروس فامیل خوب نیس غریبه خوبه
دکتر رید تو چشمم وقتی یازده ماهم بود هشت سال بعد یه دکتر تونست تا حدودی گندش رو جمع کنه ولی نه کامل الان هم که خودم بزرگ شدم می‌خوام برم شکایت کنم دیه بگیرم تا بتونم با پول دیه برای سومین بار عمل کنم😔
چشم های من نیاز به عمل نداشت با بستن اوکی میشد ولی اون خیر ندیده بخاطر پول منو برد زیر تیغ.
خیلی دلم گرفته امروز
کسایی که تو سختی ها کنارشون بودم تو خوشیاشون تنهام گزاشتن
و من چ ناجوانمردانه تنهام..
بدترین بدی و بابام بهم کرد بعد رفتن مامانم مارو زیر پاش له کرد رفت پی خوش گذرونیش حالم ازش بهم میخوره
بدترین بی رو همکارم بهم کرد تو جمع هق هق گریه کردم اومدم تو خیابون داشتم از شدت گریه خفه میشدم چون کیف پولم تو اداره بود کنار خیابون وایستادم شانس آوردم گوشی تو جیب مانتو بود زنگ زدم شوهرم اومد دنبالم تا برسه همینطور تو خیابون گریه کردم خدا لعنتت کنه فاطمه خدا لعنتت کنه فاطمه با اون بهزاد آشغال به روز سیاه بشینین هنوزم دارین حکومت میکنین الهی مرض لاعلاج بگیرین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
