همیشه همه منو مقصر میدونن پدرو مادرم ذره ای برای تلاش های من ارزش قائل نبودن واقعا دلم میخواد بمیرم دیگه خسته شدم نه رشته ای که دلم میخواست قبول شدم نه شهری که قبول شدم شهر خودم بودم از همه ی آدم های ترسوی دور و برم بیزارم چرا من شبیه هیچکس نیستم چرا من مقابل بدی ایستادگی میکنمولی بقیه نمی کنن واقعا از همه بیزارم....