امروز که شوهرم اومد دنبال بچه، تا برن از اسانسور پایین من رفتم دم پنجره ببینم پسرمو سوار میکنه و ... دیدم پدرشوهرمم تو ماشین هست و سریع پیاده شد از،یه بطری چیزی ریخت و سوار شد تا شوهرم بیاد، بعد که رفتن رفتم پایین دیدم یه چربی مانند بود....
مشکل شما رو کاملا درک میکنم و میفهمم و خیلی ناراحت شدم چون خودم هم دقیقا تو همچین شرایطی هستم و واقعا از ته دلم میخوام که خداوند مشکلتو هرچه زودتر حل کنه و براتون دعا میکنم و سوره یس و براتون میخونم .وامیدوارم همین روزا بیای و بگی مشکلت حل شده و دل مارو شاد کنی . الهی آمین
به راهی که اکثر مردم می روند شک نکن چون اغلب به جای فکر کردن تقلیدمی کنند.ازمتمایز بودن نترس انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است.