دوستای عزیزم حالم خیلی بده
از دست دخالت های خواهر شوهرم مادر شوهرم هیچ وقت خواهر شوهرم حلال نمیکنم خیر نبینه از زندگیش.
همیشه باعث شده منو همسرم بیفتیم به جون هم اخر سر هم با گریه زاری جوری رفتار کرده که خیلی دلسوزه
امشب بهش پیام دادم گفتم از وقتی مامانت اومده شهرستان پیشت داداشت دوستاش میاره خونه اصلا دیگه پیش من نیست رفتارش عوض شده در اومده میگه خودش عاقله گفتم والا نیست میگه احترام بذار منم گفتم اون شوهرمه اصلا هرجور بخوام باهاش حرف میزنم خسته شدم دیگه یکی دوتا که نیست