سلام حقیقت حدود هفت ماه هست که شوهرم با پدر و مادرش بحثش شد و قطع رابطه کردن،شوهرم خیلی وابسته به مامانش هست الان توی این هفت ماه جلو من به روی خودش نمیاره اما داره از دلتنگی مامانش میمیره از یه طرف هم حق و منطقش بهش اجازه نمیده که بخواد باهاشون آشتی کنه،توی این هفت ماه هم بمن اجازه نمی داد که من برای هیچ کدوم از اعضای خانوادش زنگ بزنم یا در ارتباط باشم البته حق هم داشت چون اونا کاری که حقش نبود باهاش کردن ...حالا چند روزی هست متوجه شدم مامانش براش چندباری زنگ زده ،چن روز پیش هم مامانش برای من زنگ زد من دلم نیومد جواب ندم گفتم زشته بزرگتره،خلاصه جواب دادم ،مادر شوهرم گفت توی هفته جدید بعد از انتخابات میخوام بیام مرکز برم دکتر،اخه اونا توی شهرستان زندگی میکنن و ما توی مرکز، گفت شاید بیام خونتون،گفتم منتظرتون هستم، اما شوهرم از این موضوع خبر نداره یجورایی حال داغون شوهرم رو که میبینم اما بروز نمیده گفتم به مامانش زنگ بزنم زیادتر پیگیر اومدنش باشم، از طرفی هم با اون همه ظلم هایی که مادر شوهرم و دختراش بهم کردن دلم نمیخواد حتی بینمشون یعنی توی این جن ماه نفس راحت کشیدن از دستشون، اما شوهرمم یه طرف...بنظرتون چیکار کنم؟اما اینم میدونم اومدن مادر شوهرم به خونمون یعنی شروع دوباره رابطه ها و اعصاب خوردی ها
بیکاری؟
تنت میخاره؟
من از خدامه باهاشون قطع رابطه کنم اما چه کنم که نمیشه!
جز زحمت و ضرر چیزی واسمون نداشتن تا الان
من باشم زنگ میزنم عزیزم
حالا ک شوهرت خاسته زنگ بزنی زنگ بزن اما مثل سابق باهاشون صمیمی نشو سرد ورسمی وکوتاه حرف بزن کمتر بخند زیاد سوال نپرس وکوتاه جواب بده.
حالا ک شوهرت کم کم داشت عادت میکرد ب این وضع این ی سر اومدن چی بود
اره دیده احتیاج داره به هتل اومده اشتی نکبت
تو رابطه شوهرت با خانواده ش هر گززززززززز دخالت نکن هر گزززززززززززز
دلت بزرگه و خوش شانسي
منم دقيقا شرايط تورو دارم و خانوادم يه عذابن برام اما شوهرم كوره و طرف اونا و منو به زور مجبور به داشتن رابطه با اونا ميكنه
نه عزیزم شوهرم نخواسته اون حتی خبر هم نداره که من با مامانش صحبت کردم همش بهم میگه حق نداری باهاشون صحبت کنی،اما خودش صحبت میکنه😶
بخان آشتی کنن تو نمیتونی جلوشونو بگیری.همونجوری ک تو قطع ارتباط همسرت اجازه رابطه نداد.مادر پسرن
ول کن
مطمئن باش اگه شوهرت از دوری مادرش عذاب بکشه اصلا منتظر شما نمیمونه
بزار هر وقت خود شوهرت صلاح میدونه آشتی کنه باهاشون
اون خانواده شو بهتر میشناسه اینجوری میخواد اصلاشون کنه
نه....نکن...من تجربه دوستم مثه شماست...زنگ زد و بی حرمتی و اذیت ها بعد ۱۲ سال ادامه داشت..هرگز پسرشون راحت نشد همش قهر.......آخر کات کردن برای همیشه...الان راحت ان
چقد بعضی کامنتا دلمو شکوند.بابا مادرشههههه.پسرم مادر داره.حالا ی بحثی شده تموم شده.فک کن با هزار سختی بچه بزرگ کنی اخرش اینحوری بشه.هرچی هم گفته باشه مادره.خودتونو ی لحظه فقط ی لحظه بذارید جای بقیه
من بودم زنگ میزدم
زنگ بزنی درد سره نزنی هم نمیاد همه جا میگه یه زنگ نزد بپرسه مردی یا زده ای میای یا نه
