تنبلی تخمدان داشتم باردار نمیشدم بعد عاشق خرگوش بودم شوهرم برام خرید بهم گفتن خرگوش میخوای چیکار یه بچه بیار خیلی ناراحت شدم ولی چون از اعضای درجه یک خانوادم بود بیخیال شدم😶😶
دیشب شوهرم گفت😊
عشقم بیخودی گوشیشو خاموش کرده بود نگرانش شده بودم دوروز گذشته بود ، چون میدونستم خونه پسر داییش نزدیکه به خونه عشقم اینا به پسر داییش پیام دادم پرسیدم
بعدش که فهمید بهم گفت حتما دوتایی یه چیزی بینتون هست که باهم چت میکنید😭😭😭😭
دردناک زیاد دارم خیلیییییی زیاد
خيلي از حرفاي شوهرم
يكيش گفت سليطه توكي زني
يه بارم گفت ري د م دهن ننم كه اومد خاستگاري تو
زياد هست اين چيزا بخوام بگم اشكم سرازير ميشه باز 😔
هر شب میگفت میخوام زود بخوام خستم , حوصله حرف زدن با تو رو ندارم , ناراحتم دلیلم نداره فقط میخوام تنها باشم ,بعد هرشب به دختر های دیگه پیام میداد تا بخوابه
الان فکر میکنم چقدر ساده بودم که باز هم وقتی اینا رو میگفت
میخواستم آرومش کنم ولی اون همیشه منو ول میکرد بیخیال میشد به خاطر آدم های دیگه
هیچ وقت نمیبخشمش
از بس دلم رو شکونده. دیگه من سابق نیستم. نمیتووووووونم باشم. دیشب سر سفره ی دفه زدم زیر گریه هق هق گریه کردم،
فقط دلم بحال بچه هام میسوزه تنها دلیل تحمل این زندگیم هستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
