رفته بودم روستا بابام اینا یک هفته رفته بودن اونجا
یهو بی خبر بلندشدیم اومدیم با بابام اینا خونمون
شوهرم نبود اما بساط تریاک و قلیون وسط بود😭
بهم گف ساعت 9 از مغازه اومدم اما ساعت 8 ب دوستش زنگ زده بود ک من میرم خونه مکالمشونو گوش دادم ضبط شده بود
ابروش ک جای بابام رفت
حالا من شک دارم ب شماره ناشناسم زنگ زده بود اما در حد تک زدن بود مکالمه نداشتن
اعصابمخورده😭میترسم دختر آورده باشه😭😭😭😭😭😞