چند وقته فهمیدم مادرشوهرم نجاسات به خوردم میداده الان از وقتی ازدواج کردم چون باهاشون زندگی میکردم پوست صورتم داغون شده اینو بگم من خیلی خوشگل بودم پوستم صاف بود شوهرمم خیلی زیباس مادرشوهرم بهم حسادت میکنه یدفه اومدم خونشون بعد یکی دوماه پوستم داغون شد تمام بدنم مدام عفونت میکنه و هرگز خوب نشدم حتی تو بارداری دکتر بهگفته سیستم ایمنی بدنت بخاطر عفونت مکرر خیلی ضعیف شده
تو منو انتخاب کردی❤ انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️
ازش خیلی دیدم چند روز پیش یه هندونه خرید افتاد تو گل قسمتی که گلی شده بود رو با دست پاک کرد داد خورد بچ هفت ماهم بعد منم خوردم حواسم نبود خودمو بچم تا چند روز اسهال بودیم درحالیکه همه ازش خوردن فقط
كن معنا يا الله، لأنك الوحيد الذي يشعر بنا ويهتم بأمرنا ويدرك كل مافينا.خدایا در کنار ما باش، چون تو تنها کسی هستی که احساس ما را درک میکند و به ما توجه میکند و از هرآنچه درون ماست با خبر است ♥️
نه نمیخواد طلاق بگیرم فقط میخواد خوب نباشم و شوهرم کتکم بزنه البته قصدشم اینه کاری کنه با خانوادم قطع ارتباط کنم و مطیع اینا باشم اخه مجبورم باهاش زندگی کنم
منم امتحان کردم هروقت خوراکش نمیخورم مشکلی پیش نمیاد اما اون اوایل ازدواجم تابلو بود طوریکه شوهرم مبگفت اینو بگم ما دوتا جارای با سه برادر شوهر و پدر و مادره ۸ تا تو یه خونه بودیم همه باهم غذا میخوردیم بعد صورت منم حتی تو مجردی یه لک هم نداشت بعد یه ماه کل صورتم جوش شد شوهرم همش میگفت مگه تو چی خوردی اینطوری شدی