سلام اول اینکه بگم من ازقبل اینجا هستم اونجا همه فامیل میدونن منو.گفتم تاپیک جدید بزنم کسی نشناسه نمیدونم ازکجا بگم یه دختر۲۰ساله ک ازدواج کرده شوهرمم سه سال بزرگتره شوهرم عالیه خوبه ولی گاهیی وقتا جوگیر میشه و تحت تاثیر خانوادش میشه تو یه ساختمون زندگی میکنم طبقه بالا و دوتا خواهرشوهر دارم هردوتاشون متاهل هستن و کاری به زندگیم ندارن مادرشوهرم یا دائما خونه اوناست یا اونا اینجا کاری ندارم به اینا
خب
من حالا یروز برم خونه مادرم خودهرم اینا دعوام مبکنن اذیتم میکنن که حق نداری جایی بری ماهم ۳تا خواهر دوتا برادریم فقط مامانتو بابات دلتن تنگ شد بیان اینجا ببین من چی من مگه دل ندارم دلم تنگ ابجی داداشام میشه هر هفته اونجا هستن
وا مادر شوهرت نمیزاره یا شوهرت
شوهرمو دوست دارم بااین رفتارش خیلی ادیت میشم نمیتونم طلاق بگیرم خانوادم پیرن همه مسخره میکنن مجبورم بسوزم بسازم اینا الکی نماز میخونن یه روز دختراشونو نبینه میگه دلتم تنگشون شد ساعت ۱۲ شبم شده میرن ولی من نه حق ندارم میگن جایی نرو به شوهرم میگن اونم الان جوگیر شده
الان موندم چیکارکنم هفته یکی دوبار میرم چایین برای ناهار یاشام دعوت میکنن ولی نمتونم برم خونه ماماتم یا ابجی داداشام دلم کلی تنگ شده براشون برای بچه هاشون😭😭🥺🥺
خیلی بده ۲۴ساعت خونه هستم تنها شوهرم صب میره شب میاد بگید چیکارکنم میترسم خودکشی کنم دلشو ندارم نمیخوام طلاق بگیرم فقط میخوام بمیرم ولی خدا صدامو نمیشنوه دیروز روز دختر بود اما 🥺😭فقط خدارو قسم دادم جونمو بگیر خستمممم خستهههه
کسی نیست که خودم برای خودم مینویسم😭🥺
من هستم
سعی کن باهاش صحبت کنی
من کسی رو ندیدم با فامیل شوهر زندگی کنه و آروم باشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
