2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این خاطره نیس   ولی هر مقع میبینمشش  میگم  بابا بزرگ  تو ناموس  ی فحش ب من میده  اونم  ی فحش میده  دقیق مامانبزگمو  میگیره 🤣🤣😂😂😂

🤞روزگار با ما نساختی لاقل با خودت بساز🤘

پدربزرگم که بهش آقا میگفتیم  تو روستامون دکان داشت

وقتی غروب میرفت مسجد اذان میداد و بعد نماز میومد خونه تو جیباشو پرمیکرد خوراکی برای ما بچه‌ها

بعد روی سکو مینشست و کلی خاطره برامون تعریف میکرد

یادش بخیر  

یبار با پسرخاله ام که بچه بودیم داخل پلاستیک شکلات درازا بود قبلا بهشون میگفتن آیدین، چوب گذاشتیم بردیم دادیم دستش تا باز کرد دید چوبه افتاد دنبالمون با دمپایی🤭😂 

عکس پروفایلم دخترمه😍⁦🧿🧿🧿🧿دلیل زندگیمه😘 لطفا برا عاقبت بخیریش دعا کنین⁦❤️⁩⁦❤️⁩

خدارحمتش کنه 

۵یا۶سالم بود ب مامانم گفته بود یه لحظه نگار رو(ینی من)بیار خونمون کارش دارم 

منو مامانم با هم رفتیم درحیاطشون چفت نبود رفتیم تو 

پدر بزرگم از تو خونه اومد تو حیاط جلومون(استقبال)ب من گفت اگ گفتی برات چی خریدم گفتم چی؟گفت بیا

دستمو گرفت بردم تو خونه دره کمد رو وا کرد یه بابانوئل خوشگل ب سمتم گرفت اون لحظه از خوشحالی داشتم بال درمیوردم.خیلی دوسم داشت منم خیلی دوسش داشتم

ولی خیلی زود رفت تقریبا چندماه بعدش خیلی ناگهانی فوت شد😥😪

اگ میشه واسه شادی روحش یه صلوات بفرستین ممنون

از پدربزرگ پدری خوشم نمیاد همش مامانمو ناراحت میکنه 

پدربزرگ مادریم خدا بیامرزتش اگه الان من مثل یک طراح طرح میکشم و استعداد طراحی دارم همش از وقتی شروع شد که مادرم سرکار میرف و من پیش مادربزرگ و پدربزرگم بودم

پدربزرگم از وقتی که هنوز 8 ماهم بود مداد به دستم داد بقیه توی 3،4 سالگی خط خطی کردن یاد گرفتن من توی 8 ماهگی 

خیلی بهم نقاشی یاد داد خیلی دوسم داشت حیف که زود از دستش دادم توی 6 سالگی 💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792