سلام رفقا
آقا این خاستگار ما نمیدونم چرا انقدر دردسر داشت برام
همه چی خوب پیش رفت حتی قرار مراسم نامزدی گذاشتیم
یه شب داداشم جوجه آورده بود تو خونه مستقیمم رفتن تواتاقم خرابکاری کردن منم از جوجه متنفرم
هیچی دیگه بابام میگه این یه جوجه رو نمیتونه تحمل کنه بعد میخواد زندگی بچرخونه؟این آبروی منو میبره😕😕😕
اخه واسه یه جوجه؟چرا نمیفهمه من از جوجه خب بدم میاد قرار نیست با جوجع زندگی کنم که😳😳
برکشت پاشو کرده تو ی کفش که باید ردشون کنید😳این بچست بهش حرفم بزنیم داد و فریاد میکنه
اگه قرار بود بگیم نه چرا گذاشتی انقد حرف بزنیم وابسته بشیم چرا با روحیم بازی میکنی😒
اصلا خیلی نگرانم بچها اعصابم بهم ریختع
دعاکنید حلشع😓😓