2777
2789
عنوان

خاطره ی زایمانِ من😍😍پارسال یه همچین روزی دخترم بدنیا اومد😍😍😍

| مشاهده متن کامل بحث + 716 بازدید | 55 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

این روز ک‌ازم امضاء گرفتن ۳۸ هفته و ۶ روزم بود

منم‌شک‌کردم و نگران شدم و به دکتر گفتم بهم نامه بده تا برم شهر بستری شم گفت نامه نمیخاد برو بگو از طرفِ خانم دکتر فلانی اومدم...

بعدش اومدم خونه مامانم خانوادم گفتن نبابا چیو بستری شی الان زوده برو پیاده روی کن.منم یه استرسِ عجیییییبی داشتم گفتم خب میرم بیمارستانِ شهر یه نوار قلب و سونو میگیرم ولی بستری نمیشم.

قرار بود فقط برم سونو بگیرم و بیام اصلا قرار نبود برم بستری شم اصا قرار نبود واسه زایمان برم

خونه ی مامانم بودم پاشدم رفتم خونمون کیف یچمو ک مامامم ار قبل با وسایل داخلش اماده کرده بود برداشتم گذاشتم دمِ دست و قنداث فرنگی و وسایل خودمم اماده کردم و رفتم حموم پشم ریزوم کردم😂😑😅و غسل کردم و به شوهرم گفتم اگه لازم شد این وسایلارو ک دمِ دست گذاشتم بیار بیمارستان و آماده شدیم و رفتیم...

البته اینم ناگفته نمونه اینکه دکتر بهم میگفت برو شهر بستری شو به این دلی نمیرفتم  ک‌نمیدونستم چن روط قراره نگهم دارن.چون میترسیدم یک هفته ده روز نگهم دارن چون دکتر بهم گفته بود برو اونجا هر روز ازت نوار قلب میگیرن و منم پیش خودم گفتم مگه چند روز قراره تو این کرونا نگهم دارن ک دردم بگیره

اگه قراره دردم بگیره خب میمونم خونخ بعد دردم ک‌گرف میرم

بعد رفتم بیمارستان و همص تو راه صلوات میفرستادم(اللهم صلِ علی محمد و آلِ محمد و عجل فرجهم)

رسیدیم و وقتی داشتم میرفتم داخل یه خانمه بهم گفت نرو داخل یه کرونایی تو بخشِ زنان هست منم خییییلی ترسیدم و نشستم و به شوهرم گفتم برد بالا ببین چخبره.

اونم رفت و اومد بهم گفت بیا بریم ولی تو فلان اتاق نرو کروناییه اونجا دراز کشیده بعد رفتیم بالا و منم مستقیم رفتم تو همون اتاقی ک کروناییه بود و شوهرم گفته بود نرو😀🤣😅🤣بعد داشتم از ماما سوال میپرسیدم که گفت خانم برو بیرون این مریض کروناییه منم مثِ جت پریدم بیرون و رفتم پریدم به شوهرم ک چرا نگفتی این اتاقه و خیلی نگران بودم میخاستم گریه کنم(اونموقع ک تازه کرونا اومده بود خیییییییییلی ترس داشتیم نسبت بهش)

اسی جان الان دقیقا من مثل توام از صبح شکمم به مدت طولانی سفت میشه سونو هم هفتشو خیلی کم نشون میده&nb ...


فقط صبور باش و استرس نداشته باش و استراحت کن صلوات زیاد بفرس ذکر زیاد بگو😍🤲انشاءالله خدا کمکت‌کنه 

مارم دعا کن

ولی الان ک‌ به اون روزا فکر کردم یلحظه خندم گرفت که چرا انقد استرس داشتم و نگران بودم

فقط صبور باش و استرس نداشته باش و استراحت کن صلوات زیاد بفرس ذکر زیاد بگو😍🤲انشاءالله خدا کمکت‌کنه& ...

ببخشید که اینو میگم دکترم بهم گفته بود  اینروزا نزدیکی زیاد داشته باشید من یه هفته بود میترسیدم ولی امروز بعد نزدیکی  شکمم همش سفت میشه به نظرت خطرناکه برم دکتر؟ اگه شوهرم خونه بود میرفتما ولی تا شب نیست بچه هام هم تنها میمونن چیکار کنم؟

ببخشید که اینو میگم دکترم بهم گفته بود  اینروزا نزدیکی زیاد داشته باشید من یه هفته بود میترسیدم ...

خودمم حینِ نزدیکی شکمم سِفت میشد🤣😂تا شب اشکال نداره ولی اگه‌نگرانی شب برو یه نوار بگیر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز