دیشب بچه هلاک شد از جیغ و گریه ، منم رو گیره نافش چسب ضد حساسیت زدم که تکون تکون نخوره تا امروز ببرمش پیش متخصص.
منه ابله یه بچم رو بخاطر همین خانواده از دست داده بودم😭😭😭به خودم قول داده بودم هرگز دیگه امنیت بچه هامو بخاطر حتی شوهرم بهخطر نندازم اما امان از مصلحت اندیشی 😭😭😭
من بدبختو بعد ۷ روز ب زور برداشته اورده خونه خودش میگه اینجا باش مهمونام میان... خداروشکر ک هیچکس نیومد و اصولی ضایع شده... شوهرمم شیفته و نیست ۳ روزه اینجام دارم دق میکنم میخام بگم مامانم بیاد منو ببره خونه خودشون...درسته مادرشوهرم بهم رسیدگی میکنه ولی خدایی اصلا احساس راحتی ندارم اینجا
سلام عزیزم برا منم این اتفاق افتاد امروز قضیه ناف پسرتون چیشد منم خیلی نگرانم
بردیم بیمارستان گفتن همین الان ببرید بیمارستان نمازی که فقط موارد خاص رو اونجا ارجاع میدن همزمان هم زنگ می‌زنیم جراح بیاد ، شوهرم وقتی با بچه تو بغل اومد رو پاش بند نبود گفت بچه رو ازم بگیر سرم گیج می‌ره دارم میخورم زمین ، بعد که برام گفت زدم تو سر خودم گفتم تو و خانوادت چی از جون بچه های من میخواهید دیگه به بدبختی رفتیم بیمارستان ، الحمدلله بعد از اینکه چند تا دکتر مشهور رو زنگ زدن اومدن معاینه کردن گفتن جراحی نمیخواد اما همینجور رو دست نگه دارید تا اون سر سوزنی که ناف وصله خودش بیفته بعد هم کلییییییی با شوهرم دعوا کردن که کی گفته مهم نیس اگه مهم نبود موقع تولد تو بیمارستان از ته ناف بچه رو پیچیدن و بخیه میزدن ، شوهرمو وقتی اومد تو ماشین گفت توبه توبه توبه که دیگه به حرفت راجبه بچه گوش ندم.الانم که بچه یه سالشه الحمدلله خوبه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
