2777
2789
عنوان

از دل رحم بودنم ناراحتم

126 بازدید | 9 پست

من یه مقدار دل رحمم

یه وقتایی از این موضوع زیادی ناراحت میشم

وجدانم انگار یه مقدار زیادی فعال

یه دوستی دارم همیشه این جور وقتا یاد اون میوفتم

انقدر راحت از روی همه چیز و همه کس رد میشه اصلا هیچی براش مهم نیست

از اینکه انقدر دل رحمم عصبی میشم گاهی،مثلا من بینیم رو عمل کردم بعد چند روز پیش حالم یه مقدار بد شد رفتم دکتر

دکتر گفت شاید کرونا گرفته باشی و چون عمل کردی نمیشه ازت آزمایش بگیریم

می خواستم کسی رو برای کارای خونه بگیرم ولی گفتم شاید کرونا باشه اون آدمی که میاد رو آلوده کنم یه دو هفته خودم رو قرنطینه کنم خودم یه مقدار کارها رو انجام دادم با اینکه استرس برای بینیم و اینکه یه وقت چیزیش نشه هم داشتم و بعد انجام کارام بهم ریختم و نگران بینیم شدم

چرا من انقدر دل رحمم،الان با خودم گفتم مثلا اگر اون دوستم بود چی کار می کرد

فکر کنم هیچی خیلی راحت کسی رو می گرفت اصلا فکر اینکه شاید کرونا داشته باشه هم نمی کرد

ای کاش اینطوری نبودم

از بچگیم خانواده ام خیلی به فکر مردم و مخصوصا آدم های محروم و فقیر بودن،احساس می کنم از اونا این حس وجدان شدید رو گرفتم

خیلی بده


منم همینطور.ولی قضیه کرونا بیشتر منطق میطلبه تا دلرحمی.کار خوبی کردید.

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
منم همینطور.ولی قضیه کرونا بیشتر منطق میطلبه تا دلرحمی.کار خوبی کردید.


آره می دونم کار خوبی کردم،چون احساس می کنم کروناست من قبلا یه بار گرفتم یه مقدار شبیه قبل بود

ولی فشاری که به خود آدم میاد آدم رو اذیت میکنه مخصوصا چون دماغم عملیه الان و استرسش رو دارم

بعد من این بار هم خوب شدم با خودم گفتم تو قوی هستی و خوب شدی شاید یکی دیگه بگیره خوب نشه 

ولی از دل رحمیم بدم میاد،یه وقتایی خیلی دلم می خواد شبیه اون دوستم باشم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره می دونم کار خوبی کردم،چون احساس می کنم کروناست من قبلا یه بار گرفتم یه مقدار شبیه قبل بود ولی ف ...

منم از این قضیه خیلی ناراحتم و ضربه میخورم.من علاوه بر دلرحمی فوق العاده بی زبونم.ینی هیچوقت نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.هروقت با شوهرم بحثم میشه قفل میشم و فقط اشک میریزم.خیلی به ضررم تموم  شده این قضیه.بااینکه نزدیک ۱۰ سال تو اجتماع کار کردم.آدمای مختلف دیدم و اصلا دختر منزوی و خونه نشیتی نبودم خیلی حقمو خوردن.و من فقط تونستم به خدا واگذارشون کنم.چون اصلا توان برخورد ندارم.

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
منم از این قضیه خیلی ناراحتم و ضربه میخورم.من علاوه بر دلرحمی فوق العاده بی زبونم.ینی هیچوقت نمیتونم ...


من اصلا اینطوری نیستم،خیلی راحت حرفم رو میزنم حقم رو همیشه میگیرم،قبلا گاهی میشد که نمی تونستم ولی الان بهتر شدم

ولی مثلا وجدانم اذیتم میکنه،می دونی سعی می کنم تا جایی که حق کسی رو ضایع نکنم از خودم نگذرم،قبلا خیلی وا می دادم ولی الان بهتر شدم

ولی یه وقتایی با خودم میگم چرا به دیگران فکر می کنم

این اذیتم میکنه

خیلی وقتا یاد این دوستم میوفتم

یه جورایی سر همین اخلاق هاش هم بود که باهاش قطع رابطه کردم

یه کم بی صبرم مشکل از صبر منه،سر همین موضوع امروز باید صبر می کردم دو هفته بشه یه چند روزش هم که گذشته بود حالا یه مدتی خونه کثیف باشه مهم نیست

من اصلا اینطوری نیستم،خیلی راحت حرفم رو میزنم حقم رو همیشه میگیرم،قبلا گاهی میشد که نمی تونستم ولی ا ...

خوشحالم ک مث من نیستی عزیزم.حالا من برعکس شما خیلی صبورم.انقد ک دیگه بعضی وقتا از خودم بدم میاد.باورت نمیشه تو دلم قد یه دنیااااا حرف نگفته دارم.ن تنها برای شوهرم.حتی خانوادم.اما متاسفانه توان بحث و جدل ندارم و سکوت میکنم.اما منم با شما موافقم.کسایی ک دلرحم نیستن و حرفشون رو میزنن و فقط ب فکر خودشونن خیلی خوشحالتر از ماهستن.البته اونم یه حدی داره.

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
خوشحالم ک مث من نیستی عزیزم.حالا من برعکس شما خیلی صبورم.انقد ک دیگه بعضی وقتا از خودم بدم میاد.باور ...

موضوع صبر اینه که باید جای درستش به کار بره و من خیلی وقتا جای درستش رو گم می کنم

موضوع صبر اینه که باید جای درستش به کار بره و من خیلی وقتا جای درستش رو گم می کنم

بله.دقیقا جای درست صبر و دلرحمی و سکوت و بحث رو نمیدونیم.و این ذاتیه به نظرم.من همیشه دعا میکنم دخترم برعکس خودم باشه.اما شوهرم همیشه دعا میکنه اخلاقش مث من بشه.میگه انقد مهربونی بعضی وقتا حس میکنم زمینی نیستی.اما خبر نداره تو دلم چه خبره و چقد حرف انباشته شده و ذره ای از مهربونیم کم نکرده.دلم میخواد دخترم هیچوقت از حقش نگذره.به هیچ قیمتی

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
بله.دقیقا جای درست صبر و دلرحمی و سکوت و بحث رو نمیدونیم.و این ذاتیه به نظرم.من همیشه دعا میکنم دختر ...

منم یه جورایی نمی دونم،مخصوصا قبلا که بیشتر هم نمی دونستم

دخترتون به شما و پدرش نگاه میکنه

راستی ذاتی هم نیست بستگی به پدر و مادر و محیط و برخوردهایی داره که توش بزرگ شدید

دخترتون به شما نگاه میکنه دیگه،

مثلا خود من هم این ها رو از پدر و مادرم یاد گرفتم بعد که دیدم خیلی بهم فشار میاد کم کم سعی کردم اخلاقم رو اصلاح کنم

شما هم سعی کن کم کم اصلاح کنی چون برای تربیت دخترت هم بهتره،شما الگوش هستید که روش خیلی اثر دارید

منم یه جورایی نمی دونم،مخصوصا قبلا که بیشتر هم نمی دونستم دخترتون به شما و پدرش نگاه میکنه راستی ذ ...

امیدوارم بتونم.ممنونم❤

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز