خب منم مینویسم نظرمو ک حداقل چند سال بعد ک از شر این وابستگی خلاص شدم فقط به چشم یک خاطره ببینمش
نمیدونم وابستگیه یاعشق در این مورد نظری ندارم حتی نمیدونم این حسم ی طرفست یا نه اما واقعا حس میکنم دوسش دارم قبلا انقد شدید نبوده اما الان دیگ واقعا حساب روزایی ک میشینم بهش فک میکنم از دستم در رفته بخاطر هر چیز کوچیکی سریع ازش ناراحت میشم یا میگم بهش ک از چی ناراحت شدم یا بیشتر اوغات فقط خودمو با حرف نزدن باهاش اروم میکنم هعی با خودم میگم ول کن دیگ باهاش حرف نزن اما بعد چند ثانیه خودمو تو صحفه چتش پیدامیکنم حتی به اینکه با بقیه گرم میگیره خیلی حسودیم میشه همش دوست دارم با خودم حرف بزنه وقتی چت میکنم باهاش پیوی چندین نفر دیگم چک میکنم ک ی وقت با اونا هم چت نکنه اگ یه وقت حس کنم با یکی دیگم چت میکنه سریع سرد میشم باهاش اما این سرد شدنمم دوومی نداره و سریع یادم میرع اما حسی ک بهش دارمو یادم نمیره ای کاش یادم بره بودنش از یه طرف اذیتم میکنه نبودش خیلی بدتر خیلی وقتا شده دیگه خیلی خسته میشم از این حسا فقط اشک میریزم چرا ک اون"nazanin.nrzd" واقعا نمیدونه من چمه خشحالم ک حداقل میتونم اینجا بگم ای کاش تموم بشه این حس هام من واقعا خستمممم🥺🙁💔