2777
2789

سلام

متاسفانه مادر من بسیاااار دهن لق هست و اگر صدهزار بار تاکید کنی که فلان چیز رو به احدی نگو؛کمتر از 48 ساعت تمام فامیل فهمیدن:/

مهم نیست موضوع چی باشه...میخواد رتبه کنکور باشه...تایم پریودیم باشه...معدل و نمره باشه...وزنم باشه و....خلاصه همهههه چیز رو میره به همههه میگه

هر4تا خاله و دوتا دایی و زندایی هام از کوچکترین مسائل زندگی من خبر دارن

مامانبزرگمم وظیفه انتقال اخبار به بستگان دورتر داره:/


بدلیل دهن لقی بیش از حد مامانم؛سعی میکنم کمتر باهاش حرف بزنم و بیشتر توی دفترچه خاطراتم بنویسم

اما مامانم چندبار دفترچه رو خونده بود و رفته بود خبرچینی کرده بود:/

+کلییی هم دعوا و کتک که چرا فلان کار رو کردی و یا چرا فلان آرزویی داری:/


خودم خیلییی مشاوره رفتم...حتی یه مدت درد دل هارو تو کاغذ مینوشتم و بعد پاره میکردم؛اما یکبار مامانم تیکه های کاغذ پاره رو کنار هم گذاشته بود:/

یبار هم داخل کتاب های درسیم نوشتم که خواهرم اونو پیدا کرد و رفت به مامانم گفت:/

چندباری بعد از نوشتن آتیش زدم که بابام فکر کرده بود سیگار کشیدم و کلییی دعوا کرد


واقعا خستهههه شدم!مامانم با این اخلاقش فقط من رو از خودش دورتر میکنه

چیکار کنم؟!

منم مامانم همه بدیامو جلو همه میگه

خیلی ناراحت میشم

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی ونه از بهشت به رقص در آیی اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست سرت را بالا بگیر ولبخند بزن فهمیدن کار هر آدمی نیست

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

تو گوشیت تایپ کن بعد همون لحظه پاک کن 


یه مدت سیو مسیج ذخیره میکردم اما بعدا فهمیدم مامانم همیشه اکانتم رو کنترل میکرده:/

لذت با خودکار نوشتن یه چیز دیگس:/

از طرفی دوست دارم خاطراتم رو نگه دارم:/

چه مامان پیگیری داری. من یادمه یه خطی اختراع کرده بودم یادداشت های شخصیمو با اون مینوشتم. خیلی دستم ...


یک عدد بیکار خاله زنک:/

از بیکاریش زنگ میزنه به خواهراش

و از بی موضوعی بحث رو میاره سمت من بدبخت:/

ننویس خواهر من ننویس حالا درددل نکن چیزی نمیشه بیخیال باش


نمیتونم...خیلیی احساس درد دارم

بخاطر کارای مامانم خیلیی تنهام

الان هم که همه چی مجازی شده

هیچ کس رو ندارم:/

فقط مامانبزرگت!! چقدر پیگیرن😲😲


مامانبزرگم چندش ترین آدمی هست که دیدم:/


یکبار وقتی راهنمایی بودم فهمیدم تایم پریودی منو به نوه های خواهرش گفته!!

خیلییی  ناراحت شدم

زنیکه مزخرف گفت:از عمد گفتم که مردم بدونن سالمی!!!!

میخواستم همونجا تیکه تیکه ش کنم:/

از بیکاری به چه موضوعات چرتی پناه میارن:/

نمیتونم...خیلیی احساس درد دارم بخاطر کارای مامانم خیلیی تنهام الان هم که همه چی مجازی شده هیچ کس ...

واقعا سعی کن خیلی به احساس بدت محل نزاری بزار باشه ولی بش محل نزار کارتو بکن درست و بخون سال دیگه اینموقع شرایطت بهتره قطعا به آینده فکر کن

دهنت این تاپیکو واسه مامانمم خوندم انقددد خندیدیم🤣🤣🤣

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی ونه از بهشت به رقص در آیی اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست سرت را بالا بگیر ولبخند بزن فهمیدن کار هر آدمی نیست
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز