پسر دوسالم حس میکنم دوسم نداره اگ بخوام برم جایی اصن عین خیالش نیس وقتی وپیش مادرشوهرم یا مادرم باشیم اصن نمیزاره حتی من بهش غذا بدم یا پوسک عوض کنم فقط میگ مامان جون غذا بده یا منو بخوابونه
خیلی حس بدیه بعضی اوقات گریم میگیره چرا اینجوریه اخه
از وقتی زایمان کردم اینجوری شده یشب پیش مادرشوهرم موند موقع زایمان اصن بچم از این رو ب اون رو شده چیکارکنم؟
حساس نباش. بچه ها خیلی زبلن بفهمه حساسی بیشتر میکنه
نگران نباش درست میشه ی کم بیشتر باهاش وقت بگذرون کوچیکه رو بسپر ب باباش با پسرت بازی کن براش شعر و قصه بخون حساسیتتم کم کن اون در نهایت بچه ی توئه و هرگز هیچکس رو ب تو ترجیح نخواهد داد
چه ربطی به مادر شوهرت داره اخه،بیچاره مادرشوهرت الان میخای بیان بگن کار مادرشوهرت بوده یه شب پیش اون بوده اون یکاری کرده بچه ات اینجوری بشه، بچه ها بعصا از ایکنارا میکنن دلیل خاصی هم نداره
دقیقو بااین تفاوت من همین بچه رودارم ولی جونش به جون مادرشوهرمه حالامیدونه من بدم میادتنهاباشیم همش اسمشومیاره ولی میگه بده واینا ولی مدام میگه میرم پیشش وقتی جایی که اون باشه اصلاااپیشمن نمیاد حتی باگریه سفت گردنشومیچسبه خودمکپ میکنم چرااینجوری میکنه
بیشتر با بچه ی دوسالت وقت بگزرون براش وسایل بخر بیشتر بهش توجه کن
