سلام
من خیلی بیچارم پدرم رو از دست دادم
مادرمم پیر و علیل تن به ازدواج با یه قلدر
دادم که سریعا هم حامله شدم یه خواهر
بزرگ دارم که اصلا حالی از من نمیپرسه
شوهر لندهورم فقط زور میگه
اصلا براش مهم نیستم چند باری کتکم زده
هفته دوسه بار رابطه زوری میخواد
بدون معاشقه و محبت و میگه حرف نزن
و فقط دستور میده اگر هم برم شکایت کنم
سرم رو گوش تا گوش میبره
الانم دیگه وقتشه بعضیا بگن پسری یا دروغ میگی یا تازه واردی .
ولی من که خاک تو سرم شده
تو رو خدا کمکم کنید.
طلاق تمام.
آخه بااین وضعی که تو توصیف کردی چی بگیم؟؟
رفتارتو با همسرت عوض کن
رگ خوابشو پیدا کن
رفتاهای زنانه و...داشته باش
اخی عزیزم ناراحت شدم...الان چه کمکی از ما برمیاد؟
ای بابا🤕
😑😑
از توان خودت استفاده کن
بگیر بزنش
چاره نداری گلم
باید باهاش کنار بیای
باب میلش رفتار کن
تا زندگیت اروم و بدون دغدغه باشه.
برای معاشقه هم بهش بگو
باهاش حرف بزن
بگو من اینجوری دوس دارم
احتمالا به حرفت گوش بده
اون‌جمله های اخرو نمیگفتی راحت باورت میکردیم
ولی حس میکنم سرکاریه
تاپیک منو بخون ک هر روز خیانت میبینم چی میشم
فعلا چاره ای نداری جز تحمل
برو سرکار ،پس انداز کن ،مستقل شدی جدا شو
یا اینکه آنقدر بگرد تا قلقشو پیدا کنی وزندگیت اروم شه
انشالله حال دلت خوب شه
