سلام
قصدم فقط درد و دله همین
شاید یکم خالی شم
امشب قرار بود که با هم بریم توی ماشین یکم دور بزنیم
توی خونه دیگه داشتم دق میکردم
اما خواهر شوهر عوضی ام زنگ زده به شوهرم
زود باش بیا اینجا
حتی بهش نگفت چی شده
بعد شوهرم سوار ماشین شد نزدیک بود تا اونجا ۱۰ بار تصادف کنیم.
حتی بهش نگفت چی شده
وقتی رفتیم اونجا دیدیم دم در ساک جمع کرده میگه شوهرم بهم قول داده امشب بریم خونه مامان اما نبردتم منم قهر کردم میخوام بیام خونه شما
شوهرمم گفت باشه قبول کرد
منم گفتم چقدر لوسی چرا اینقدر زود قهر میکنی
شوهرم گفت خفه شو به تو چه ربطی داره
خواهرشم خندید
منم خیلی دلم سوخت خدا کنه خواهرش بره زیر ماشیت له شه به حق علی و اولاد علی