نه اصلا طولانی نبود...
انقدر دلم میخواد یه خانم بغلم کنه ...
وقتی تو سن رشد بودم از همچی میترسیدم
از زن بودنم بدم میومد
از تغیراتم...
وقتی شبا تو دوران ماهیانم دلم درد میگرف فقط حقم هق هق بی صدا بود...
۱۱ خرداد تولدشه و من اجازه رفتن ندارم
از خالم به صورت پنهانی پیام دادم واسش تولد بگیره
پدرم تولد داشت
داداشم داشت
مامانم داشت
و من...
من تا ۳ سال قبل هر روز تولدم دعوا میشد به خاطر همین دیگه به همه گفتم تولدم رو یادشون بره... خداروشکر این بار بخیر گذشت ...
میدونی دخترا چقدر عاشق روز تولدشونن؟
اونا تموم احساسم رو خورد کردن !
گاهی گریه میکنم و فقط میگم من مامانمو میخوام!