من تولد شوهرم ۲۷ ام بود یه تیشرت و شلوار گرفتم کیکشم مشکی طلایی بود روش تاج داشت با یه گل زرد طلایی
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔