2777
2789
چطوری از صداش متوجه نشدن که سامان نیست؟ 

 خالمه دیگه 😂😂😂😂😂😂😂😂😂

لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود 🖤🤍حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت 🖤🤍سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم🖤🤍سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت🖤🤍 تا سه بس بود که بشمرد و در دام افتد🖤🤍گفت ..یک گفت ..دو افسوس سه را دوست نداشت 🖤🤍من تو خط موازی ..؟ نرسیدن..؟هر گز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت 🖤🤍درس منطق  نده دیگر تو به این عاشق که  🖤🤍 از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🖤🤍تو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقوی تیز بُبری و من میتوانستم در آخرین نفس  از تو بخاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم ......🖤🤍 تاریخ در شب با الکل و زن نوشته شد 🤍🖤

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اصلا نزاشت اون بنده خدا حرف بزنه😂😂😂😂

لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود 🖤🤍حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت 🖤🤍سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم🖤🤍سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت🖤🤍 تا سه بس بود که بشمرد و در دام افتد🖤🤍گفت ..یک گفت ..دو افسوس سه را دوست نداشت 🖤🤍من تو خط موازی ..؟ نرسیدن..؟هر گز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت 🖤🤍درس منطق  نده دیگر تو به این عاشق که  🖤🤍 از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🖤🤍تو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقوی تیز بُبری و من میتوانستم در آخرین نفس  از تو بخاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم ......🖤🤍 تاریخ در شب با الکل و زن نوشته شد 🤍🖤

وای ی بار دخترخالم مزاحم تلفنی داشت هرچی فحش میداد میگفت زنگ نزن حالیش نمیشد، بعد بهش گفت الان گوشیو میدم به داییم حالتو بگیره داییم خیلی مهربونه بجای فحش بده پسره دیگه زنگ نزنه گوشی و گرفت داشت حالو احوال میکرد، بعد پسره دوباره زنگ زد گفت من خیلی از داییت خوشم اومد دوباره گوشیو بده بهش😂😂

مهربان بسیار دیدم...هیچکس مادر نبود...               پسرم عاشقتم، عاشقی و دوست داشتن و با وجود تو یاد گرفتم...❤                                                        مرا از دور تماشا کن.... من از نزدیک غمگینم...              
وای ی بار دخترخالم مزاحم تلفنی داشت هرچی فحش میداد میگفت زنگ نزن حالیش نمیشد، بعد بهش گفت الان گوشیو ...

😂😂خیلی باحال گفتی

ولی اگه دایی من بود چند تا فحش بهش میداد 

😂😂خیلی باحال گفتی ولی اگه دایی من بود چند تا فحش بهش میداد 

داییم بیچاره فحش بلد نیست.

مهربان بسیار دیدم...هیچکس مادر نبود...               پسرم عاشقتم، عاشقی و دوست داشتن و با وجود تو یاد گرفتم...❤                                                        مرا از دور تماشا کن.... من از نزدیک غمگینم...              

یه بار وقتی مدرسه ها باز بود من و دوستم وقتی زنگ کلاس رو زدن اومدیم تو کلاس و شروع کردیم به دلقک بازی و خندوندن بقیه بچه های کلاس که یه دفعه معلم اومد تو کلاس 😶😑😐

دو تا خط کش رو دست من زد دو تا هم رو دست دوستم😝😝

یه بار وقتی مدرسه ها باز بود من و دوستم وقتی زنگ کلاس رو زدن اومدیم تو کلاس و شروع کردیم به دلقک بازی و خندوندن بقیه بچه ها که یه دفعه معلم اومد تو کلاس 😐😑😶

دو تا خط کش من خوردم و دو تا هم دوستم😝😝

به خاطر دلقک بازی هایی که درمیاوردیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز