🤣سوتی‌ها و خاطرات خنده دار 🤣

سوتی که فراااوون دادم

ولی الان یادم نمیاد😁

یه نفر بهم گفت خداحافظت کنه برگشتم گفتم خدا رفتگان شمارو هم حفظ کنه 

رفتگان:

من%

من پسر😎

ما همیشه معظل خرید نوار بهداشتی داریم تو خونه🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀و با هزار التماس داداش ۱۲ سالمو میفرستیم که بخره یه روز که به شدت وضعیت اضطراری بود و منم نوار بهداشتی لازم 😞😞😅

به داداشم التماس میکردم که توروخدا بیا برو بخر هرکاری بخوای میکنم خلاصهههه نرفت

سر سفره نهار نشسته بودیم همه بودن بابام .شوهر ابجیم و....یهو داداشم گف ابجی پول بده برم نوار بهداشتی بخرم😐😐😐😐😐😐😐😐😐

هیچی دیگه من برای مدتی در اون لحظه محو در افق شدم😂😂....

بعد از اون ماجرا هم وقتی شوهر کردم یه روز اومد به شوهرم  جلو همه گف از این به بعد خودت میری برا زنت نوار بهداشتی میگیری به من ربطی نداره 😐😐😐😂😂😂😂...

بچه هارو دست کم نگیریم✋😎😃

اخی عزیزم مسئولیت پذیره بچه

سوتی...زیاد میدم...یه بار با همکار شوهرم خانوادگی رفته بودیم بیرون...تو گپ وگفت بحث خورد خوراک بود تازه اولین قرار بیرون رفتن مون هم بود مبخواستم بگم شوهرم بیشتر ازمن غذا میخوره گفتم شوهرم ازمنو بیشتر میخوره 😐😐کلن نابود شدم اون لحظه 

تازه مغازه خرازی و ارایشی باز کرده بودم تو روستامون، میخواستم برای مغازم رنگ مو بخرم  چون اولین بارم بود از یکی از دوستان مارک رنگ خوب رو پرسیدم که گفت از کلیر استفاده میکنه و خیلی خوبه،،

با اقایی رفتیم مغازه ی ارایشی توی شهر،تو مغازه یک اقا و خانم پشت پیشخوان  بودند ،،

،اقا اخم کرد و خانم بیچاره هم مجبور شد جا بره،،کلی معذب بودم و دلشوره گرفته بودم نمیدونم چرا ؟🤔

مدام فکر میکردم اینجا هم سوتی میدم چون خیلی ازین کارا میکنم😁😁،،تا اقاهه پرسید رنگ خاصی مد نظرتونه دلم هوری ریخت با من من گفتم بعله ک،،،ر طلایی استفاده کردم عالی بوده،،خانمه بیچاره پشت پیشخون دراز به دراز افتاد ه بود و صدای فیس فیسش میومد ، اقاهه😳😳😳من🤪🤪🤪بیچاره اقام که محو شد تو افق 😁😁😁😁رفتم درست کنم دوبار دیگم تکرارش کردم 🥴🥴 هنوزم بعد سه سال تا وارد مغازه میشم اقاهه با لبخند معنی داری 😏😏میگه رنگ مو میخواستین؟ ،،،نتیجه برای خریدن رنگ مو هول نشوید😂😂😂😂😂😂

رفته بودم حموم لباس زیرم روی بند بود، پدرشوهر و برادر شوهران اومده بودن خونمون منم یادم رف جمعشون بکنم، دیدنشون🙂💔🤣