چقدر دلم مرگ میخاد
تاپیکتون بهانه ای شد تا دل تنگم دوباره گریه کنه..چقدر این دنیا بیرحمه و همیشه خوبها را گلچین میکنه..با خوندن تاپیکتون یاد پدرم افتادم ماه بود برای من خدای روی زمین بود.. بزرگترین و مهربونترین فردی که تو عمرم دیدم نمیزاشت دست به سیاه و سفید بزنم حتی از غربت هم همیشه دلواپسم بود و حامیم...با رفتنش دو ماهه که داغ بزرگی گذاشته تو قلبم..اونوقت پدری مثل پدر شما حیفه که اسم پدری را یدک میکشه که حاضر میشه جگرگوششو از خونه بیرون کنه..اگه واقعا همچین پدریه ترکش کن عزیزم...
اکه یگم چه کارایی کرده باورت نمیشه
دندون درد میکشیدم تا وقتی کار کنم پولامو جمع کنم برم دندونی ک پر کردنی هست رو بکشم تا دردش تموم بشه لباسای کهنه میپوشیدم تا پول دستم بیاد بتونم لباس بخرم گوشیمو خودم خریدم شارژم با خودم بود همه چی
منم داشتم طلاق می‌گرفتم عروس عمه ام بودم بابام شب ساعت دوازده بیرونم کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
