2777
2789
عنوان

با این همسر چیکار کنم...

653 بازدید | 44 پست

به نظرتون چه رفتاری باید با همسری که انتظار داره به خانوادش زنگ بزنم عیدو تبریک بگم در حالی که خودش این کارو نمیکنه،داشته باشم؟

تو دوران عقدیم،باهاش بحث کردم که شاید مادرت اوکی بشه ولی خواهر و بقییه اعضای خانوادتو زنگ نمیزنم چون من تازه عروسم و یه جورایی عضو جدید خانواده و نمیتونم زنگ بزنم،کاره ضایع و مسخره ایه،انگار اویزونم و از خدا خواسته

اونم حقو به من داد ولی تو قیافس،چون به خانوادمم زنگ نزد منم قهر کروم یه طورایی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بخاطر دیگران ازهم دلخورنشید

  اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی‌ شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد.  اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
حق داری  وای منم دارم از همین شوهر یک دنده ام میکشم  منم تو عقدم ، حرف حرف خودشه

البته اینکه به قول گفتنی ری...بهش هم بی تاثیر نبود،من زنگ زدم به مادرش فقط،از اون موقع هم قهرم باهاش الانم انقدر اتیشیم که دوس دارم دوباره برم یه چیزی بهش بگم😑😑

البته اینکه به قول گفتنی ری...بهش هم بی تاثیر نبود،من زنگ زدم به مادرش فقط،از اون موقع هم قهرم باهاش ...

 اگه میتونی بهش چیزی بگی واقعا بگو خودتو راحت کن 

من نمیتونم بگم جرئتشو ندارم 

نه خب چه اشکالی نداره این بیشتر نشون دهنده ی صمیمیت و با شعور بودنته که به یاد خانواده همسرت هستی&nb ...

بله ولی تا وقتی که اونام یه خبر بگیرن چون شهرامون باهم فاصله داره،اونا فقط روزه بعد از عقد زنگ زدن و بعد ازون نه عید سال نو و نه هر مناسبت دیگه ای نه پیام دادن و نه زنگ زدن،واقعا زور داره این کار

بله ولی تا وقتی که اونام یه خبر بگیرن چون شهرامون باهم فاصله داره،اونا فقط روزه بعد از عقد زنگ زدن و ...

حرفتو قبول دارم

ولی ب اینم فکر کن تو باید بتونی همسرتو نزدیک و صمیمی ب خودت نگه داری

مهم نیس زیاد رابطه ی تو با اونا چون شهر دورن

ولی این باعث میشه همسرت همیشه جانبداریتو کنه و کسی هم بهونه نداشته باش سر چیزای کوچیک بد پشتت بگه

اگه میتونی بهش چیزی بگی واقعا بگو خودتو راحت کن  من نمیتونم بگم جرئتشو ندارم

به کی؟به خانوادش؟من واقعا باهاشون صحبتم نمیکنم حتی چون شهرامون دوره کل تماسمون خلاصه شد به یک روز بعد از عقد و دیگه بای بای،نه سال نویی تبریک گفتن نه هر مناسبت دیگه ای،فقط مادرشه که هرزگاهی یه خبری ازم میگیره ،منم به احترام اون زنگ زدم به مادرش و تبریک گفتم

به کی؟به خانوادش؟من واقعا باهاشون صحبتم نمیکنم حتی چون شهرامون دوره کل تماسمون خلاصه شد به یک روز بع ...

 نه شوهرتو گفتم به حانوادش ک همیشه احترام بذار 

به شوهرتم همینطور 

ولی نذار شوهرت روت سوار شه و خواسته هاشو تحمیل کنه

حرفتو قبول دارم ولی ب اینم فکر کن تو باید بتونی همسرتو نزدیک و صمیمی ب خودت نگه داری مهم نیس زیاد ...

واقعا اعصابتون بابت این موضوع خورد نمیشه اخه،میدونی اینکه یه نفر به عنوان عروس بره تو یه خانواده با داماد،زمین تا اسمون فرق داره،کوچیک ترین حرکت من میشه یه وسیله برای اونا که اره دختره از خداش بود ما بیاییم و ...و اینکه بعد از عقدم تا حالا یه تماس خشک و خالیم نگرفتن یخورده اوضاع رو ناجور میکنه،بعد شهر ما متاسفانه کوچیکه،ترجیح میدم به عنوان یه ادم بداخلاق و...شناخته بشم تا اویزون و بدبخت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792