دوستان منو خواهرام و مادرم برای کاری رفته بودیم اسلامشهر
این اداره ای که رفتیم گفتن بیرون منتظر باشین( بخاطر کرونا)
خلاصه ما تا کارمون راه بیفته اومدیم تو پارک نشستیم
یه اقایی مستقیم زل زده بود ب ما ، ما یکساعت تو پارک بودیم ولی این اقا همش اطراف ما بود من دیکه واقعا کفری شده بودم
(شاید بگین ظاهرت بد بوده) ولی بخدا قسم هممون محجبه و چادری بودیم
دیدیم این اقا خیلی داره بد نگاه میکنه کلا از پارک اومدیم. بیرون
که بازم اومد دنبالمون ، کارمون تو اداره تموم شد و برگشتیم که ماشین بگیریم بریم خونه ولی این اقا دوباره افتاد دنبالمون
حتی ماشین گرفت و با ماشین اومد دنبالمون
خونه ی ما اسلامشهر نیست، تهرانه
حس میکنم خونمونو یاد گرفت، از خودم عصبانیم که ای کاش یه سروصدایی میکردم، شاید میرفت
با دهن روزه حسابی نفرینش کردن
قیافش ترسناک بود ، شبیه اینایی ک بیماری جنسی و روانی دارن
امشب مطمعنم خوابشو میبینم