2777
2789
من میگن دختر ارث نداره چه ارثی همه چیز مال پسراست


مال منم اینطورن 

تو نامزدی اختلافم پیش میومد با شوهرم بابام سکه هامو میشمرد میگفت کمه چیکارت کنم آخه

داداشم به شوهرم میگفت یا مهریه یا زندان

من خانوادم سرمو میبردین بهتر از این بود که انقدر بی رحم باشن

مال منم اینطورن  تو نامزدی اختلافم پیش میومد با شوهرم بابام سکه هامو میشمرد میگفت کمه چیکارت ک ...


چی بگم هر وقت مشکلاتی داشتم با شوهرم اونا بدترش کردن از خداشونه برنگردم خونه چشم دیدنمو ندارن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چی بگم هر وقت مشکلاتی داشتم با شوهرم اونا بدترش کردن از خداشونه برنگردم خونه چشم دیدنمو ندارن


بخدا مال منم اینطورن دوست ندارن برم خونشون اخم میکن سرشون تو موبایل هیچی منم از عید به این ور ۲ بار رفتم شکر خدا دیگه دوست ندارم برم 

بچمو داشتم میخوابوندم کوچیکه به زبونش گرفتن و فلان خواهر برگشت گفت نمیخواد به زبون بگیری میدونیم بچه تو و شوهرته بعد هم ک و ن ش رو نشونم داد دلم شکست بخدا

مال منم پول دانشگاهمو مامانم نمیزاشت بدن همشو زوری خوندم اخر یه ترم نزاشت بابام بهم پول بده گوشواره ...


چقدر شبیه منی باید لب تاپ میخریدم بابام گفت من ندارم مجبور شدم طلاهانو بفروشم لبتاب بخرم

منم مادرمو 13 سالگی از دست دادم. پدرم هم زندگی خودشو داره. الان که 33 سالمه حتی یکبار هم بهم زنب پیش شوهرم سر یه بحثی که با خواهرم داشتم گفت 

تو عادت کردی به تو سری خوردن. هرکاری برای اینا کنی اخر میزنن تو سرت میگن تو دختر همون پدر بی مسیولیتی. چون پیش خواهر برادرهایی بزرگ شدم که پدرمون یکی نبود قبل از ازدواج خیلی تحقیرم میکردن شوهرمم میدونه

منم عذاب روحی زیاد کشیدم استرس  منو گزاشت دانشگاه بابام هر ترم میگفت نمیدم ها پول با کلی منت پ ...


آخ منم مامانم پول دانشگام داد به خدا از تمام وجودم کشید بیرون سالها قطره قطره پولی که بهم داد 


الان باهام خوبه تقریبا ولی بیشتر اوقات نگاش که میکنم آتیش میگیرم با این که حاطر نیستو یه تاره مو از سرش کم بشه ولی چه کنم روحم داغونه خدا میدونه من چی کشیدم تو 29 سال زندگیم

آخه من افسردگی شدید داشتم میگم با خودم به جایی که درمان کنه هر روز یه زخم تازه... خدا بهمون صبر بده 


خیلی سخته آدم از پدر مادر خودش بکشه

آخ منم مامانم پول دانشگام داد به خدا از تمام وجودم کشید بیرون سالها قطره قطره پولی که بهم داد  ...


بارها خواستم از دستشون فراز کنم تلفن خونمو گزاشته بودم رو پیغام گیر بابام زنگ زد رفتم رو پیغام گیر دید برنمیدارم برگشت گفت س   یر خیلی ناراحت شدم کناز شوهرم

منم عذاب روحی زیاد کشیدم استرس  منو گزاشت دانشگاه بابام هر ترم میگفت نمیدم ها پول با کلی منت پ ...

باورم نمیشه یه پدر و مادر اینجوری باشن !!!

مودمو قطع کردن !

شهریه دانشگاه رو به روت اوردن ؟

از ارثت کم میکنن ؟

اول اومدم جبهه بگیرم بگم من مامانمو یکساله از دست دادم دلم خونه 

و بابام سر یه سال زن گرفته و مارو فراموش کرده و ناشکری نکن!


اما دیدم نه بابا 

تو خیلی حق داری !!!!!!!!!

باورم نمیشه یه پدر و مادر اینجوری باشن !!! مودمو قطع کردن ! شهریه دانشگاه رو به روت اوردن ؟ از ار ...


بود و نبود من واسشون مهم نیست وقتایی که میرفتم خونشون یدونه مثلا میوه میخوردم بابام میخندید با کنایه میگفت بخور منم معذب میشدم شوهر من ندار نیست منم ندید و بدید نیستم یا مثلا میخواستم برگردم خونمون بابام دورغکی میگفت قلبم درد میکنه من نمیتونم ببرم در حالی که برادرمو با کله میبرن خونشون یا مثلا شوهرم میومد دنبالم مانانم میگفت یه کاری کن شوهرت زیاد نیاد منم دیگه کم رفتم

من 

پدرم خشم و کینه و عصبانیتش جوریه که محبتش رو پوشش میده و خنثی میکنه یعنی نمیتونی اسم مهربون روش بذاری برخوردش کلا جوریه بقیه میبینن میگن عجب بابای باحالی داری ولی خوب الان مثلا دو ماهه با من حرف نمیزنه سر یه چیز چرت و خیلی کینه ایه و همش میخواد ادای مهربونارو در بیاره و در کنارش داعم در حال عیب جوییه 

مادرم هم که کلا خشک و غیر صمیمی اگه حرف بزنم باهاش همش یه ایرادی در میاره قبلا سر زندگیم بودم هر روز بهش زنگ میزدم ولی الان که خونشونم اگه واجب نباشه حرف نمیزنیم با هم خیلی از کارایی که مادرای شماها میکنن براتون مادر من لوس بازی و پر رو کردن بچه میدونه من وقتی ازدواج کردم تازه فهمیدم بعضی سبک های محبتی رو تو خانواده و تو خونم نسبت به همسرم انجام میدادم اما اینجا واقعا اونقدر برخورد مادرم خشک و خشن هست که نمیتونم یادمه اولین بار شوهرم یه لیوان آب دستم داد مونده بودم که مگه میشه یه نفر همچین محبتی کنه یا گاهی صبحانه برام نیمرو میزد دهنم باز میموند چون  تو خونه ما باید اگه چیزی اضافه بر پنیر میخواستیم خودمون درست میکردیم  نه که بگم وظیفه مادرمه نه اما قشنگیش به اینه گاهی کاری که وظیفت نیست انجام بدی که اسمش محبته مادرم یه سری کلاسا هم که رفت که خیلی بدتر شد چون داعم میگه بیشتر از وظیفه انجام بدی انرژی منفی داره نمیدونه که حده این بیشتر از وظیفه چقدره و کجاست 

دلم محبت مادرانه میخواد 

دلم میخواست الان که دارم طلاق میگیرم بعد ده سال که به حرفشون گوش دادمو سوختمو ساختم الان که دیگه خوپشونم مطمعن شدن این تنها راهمه بگن غصه نخوریا خدا بزرگه اما خوب ….

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792