بچه ها پدرم وقتی وضع مالی ش خوب شد افتاد دنبال خیانت و زن بازی و دست اخر هم رفت زن گرفت و ما رو رها و کلا چندین ساله قطع رابطه کرد. من و برادرم هم ازدواج کردیم. مادرم برای اینکه امورات زندگیش رو بگذرونه بعد ی عمری با آبرو و رفاه زندگی کردن، حالا داره تو خونه های مردم کار میکنه.
برادرم چند ساله بعد از ازدواجش و این مشکلات، درگیر اعتیاد شده و بیکاره و دنبال کار کردن هم نیست. زنش هم شاغل هست و خرج زندگی را میده. تابه حال چند بار زندگیش را رها کرده و رفته قهر و زندگیش در معرض نابودیه.
مادرم با اون بدبختی پول در میاره و میده به برادرم که از زنش پول نگیره و زندگیشون را تا جایی که میتونه کمتر به آشوب کشیده بشه. الان ی مدت دو ماهه است، داره با کلاس های ترک اعتیاد پیش میره اما بازم دنبال کار نیست.