دوستان توروخدا حالم خرابه

الان میگم

ی پسریرو دوسدارم اونم دوسم داره...البته نمدونم باید بگم داره یا داشت!

شهریور پارسال همو دیدیم همه جا باهام بود تو بارون تو نونوایی تو نیمه سعبون پریشون بود و دوستاش بمن نگاه میکردنو در گوشش پچ پچ میکردن نمدونستم چی اما فهمیدم داشتن کمکش میکردن تا بهم گل رز تو دستشو بده ک داد.

ینی نمدونم چجوری اما یروز خوابشو دیدم

پاشدم با فکر درگیر این خواب شده رفتم خیابون همون لحظه ک از کوچمون بیرون اومدم اونم. پبچید جلوم با لباس سربزیش و ۴۵ دقیقه دنبالم کردو معطلم بود تا من کارم تموم شه برم خونه

الان چندوقتیه سرد شده.

دوستامم بهم گفتن باهاش توام سرد شو.

شدم اما خب دلم طاقت نمیاره لطفا اگ میدونین چرا یهو پسرا سرد میشن بگین

حالا یبار افتاد دنبال دوستم نمدونست دوستمه(ازینجا فهمیدم نمدونه ک یسری اونیکی دوستم اونو پشت پاساژ دیده ک داشته با دوستش کرم میریخته بعد تا دوستمو دیده در رفته) بعد دوستم بم گفت نابود شدم.

بعد منمغیر مستقیم چنبار بهش فهموندم تا دیشب ک دوباره دوستم تو پیاده روی دیدتش ازش پرسیدم کرمی چیزی ریخت گف ن عادی بود.

این درحالیه ک من چن وقته ب همه سپردم دیدنش بهش بگن ازش متنفرم ک شنیده

بالای ۲۰ سال سنشه جهت اطلاع

ای خدا با کی دارم حرف میزنم اصلا؟