سلام من امروز یه خواب فوق العاده عجیب دیدم
دیدم تو خونه ای دارم با دختر عمم که خیلی باهم صمیمی هستیم صحبت میکنم تو خواب میدونستم که مرده ( در واقعیت زندس) نه تنها اون بلکه میدونستم تمام نزدیکام مثل مامان و بابام و خانواده عمم و خانواده شوهرم که اونام فامیلن بر اثر یه انفجار همگی مردن خیلی تنها بودم و نمیدونم چجوری داشتم با روح وختر عمم صحبت میکردم اونم از اون دنیا بهم میگفت که دور همن میگف سخت نیس یادمه لش گفتم کاش منم با شما مرده بودم بم گفت هنوز وقتش نیس بعد دوسال و یه سال بعد توهم میای پیش مون ( ینی سه سال دیگه) بش گفتم چیکار کنم اینجا که اونجا راحت باشم گف سخت نگیر زندگی عادی داشته باش ازش پرسیدم اونجام شکلمون همین طوریه گفت نه از جاش بلند شد یه طور عجیب راه میرفت و صورتش تغیر کرد گفت این شکلی هستیم من خیلی ترسیدم گفتم ولش کن خواهشا دیگه قیافتو عوض نکن فهمید میترسم مثل اول شد پرسیدم خودتون وقتی مردین از این قیافه نمیترسیدین گفت نه برای ما عادیه اونجا غیر خود دختر عمم پسر عمه هام که برادرشن و پسر خودشم بودن از پسر عمم پرسیدم خدا بهتون هدیه خاصی نداد به خاطر مردن تو اون انفجار ترسناک گف نه همه ادما باید یجوری جونشون گرفته شه دیگه خلاصه عجیب بود خوابم یادمه وقتی گفت منم ۳سال دیگه میمیرم کلی خوشحال شدم داشتم فکر میکردم چیکار کتم تو این سهسال ادم بهتری باشم با دختر عمم تو خوابم مثل الان رابطه گرم و صمیمانه ای داشتم باهم میخندیدم و خوش بودیم خیلی دلتنگش بودم بعد دیدن پدرو مادرو خوانوادمم رفتم اونا خوب بودن طبق گفته دختر عمم اونام مرده بودن ولی وقتی من دیدمشون انگار زنده بودن