عقد عموم من تنها رفته بودم ( مادرم عزادار بود و پدرم سرکار بود قرار بود دیرتر بیاد)
با خواهر عروس بحثم شد ۱۳_۱۴ سالم بود اون بالای سی سن داشت
الکی گیر داد به من
مجلس بهم ریخت همه بحث میکردن با خانمه به منم میگفتن به بابات نگو (خیلی حساس بود روی من )
منم رفتم زنگ زدم به بابام با گریه که بیا اذیتم میکنن
اومد کل مراسمو بهم زد
یه گدت بعدترش بدون جشن عقد کردن خواهرشم نیومد دیگه البته ترسید بیاد