من عقدم ۱۹ سالمه سینه هام یکم بزرگه تو بعضی مانتوها معلومه امشب یه مانتو پوشیده بودو رفتم خونه مادرشوهرم شوهر ، خواهر شوهرمم ( امین) اونجا بود داشتیم حرف میزدیم یهو شوهرم گفت بیا ببرمت خونه برسونمت میخام بخوابم خستم و تو راه تا اینجا هرچی خاست بههم گفت و گفت امین فقط زوم بود رو تو در صورتی که بیچاره اصلا سرشو بالا نیاورد گفت برو یه فکری به حال اینا ( منظور سینه هام) بکن خیلی ضایس
خیلی حساس شده هرچی بپوشم میگ تو پیداس ضایس و هرجا میرم بعدش دعوا دارم چیکار کنم حساس الکی شده