من عقدم یه ماه دیگه میشه یسال چون طبقه بالا خونه مادرشوهرم قراره زندگی کنم مجبورم برم بیام خونشون ولی مادر شوهرم خیلی بهم بی محلی میکنه مثلا موقع غذا اوایل حتی برام بشقاب قاشق نمی اورد ولی برا شوهرم و اون یکی پسرش می اورد یا هرچی میخواد بیاره به بچهاش میگه میخورین ولی اصلا از من نمیپرسه میخوری نمیخوری صبحا قبل این که من بیدار بشم به بچهاش موز میده بعد قایم میکنه اما اون جاریم که میخواد بیاد ازش میپرسه چی دوست داری درست کنم یا سر سفره یکبار به من نمیگه غذا بریز اما همش به اون جاریم میگه اگه به من تعارف کنه اخرین نفر این کارو میکنه
ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این میارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگیها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفتهاند
تو هم بی محلی کن ولی هیچی نگو فردا روز ک رفتی بالا سرش ک بنظرم نرو ..رفت و آمد فقد با وجود شوهرت اونم خیییلی کم..از الان ب شوهرت بگو رفتارا مامانشو دقت کنه بگو برام مهم نیست بگی یا ن ولی چون از من خوشش نمیاد من نمیرم پیشش .بعدشم قراره بری بالا سرش بشینی ک قرار باشه وظیفشون بوده ب پسرشون خونه دادن ن تو بعدم الان عقدی چ لزومی داره انقد بری اونجا شب ک اصلا نمون
زه نظرم از الان سفت باش و به هیچ وجه نرو طبقه بالا مادر شوهر ادم شوهر هر چند هرچندم خوب باشن اخرش ادم شوهرن و دوری و دوستی، چرا رفتار مادر شوهرتون رو با شوهرتون در میون نمیزارید، یا شوهرتون میبینن و خودشون رو زدن به بیخیالی
بَعضی اَز نَشدنهای زندگیــت رو بزار بِحساب اینکه اگر میشدن خیلی بَد میشد،پس به خُــــدا اِعتماد کُن